آشنایی با کتاب «انقلاب اسلامی، احزاب و گروهها» جلد دوم
«حزب کارگزاران سازندگی»
1- ناشر: مؤسسه فرهنگی- هنری قدرولایت
2- قطع: رقعی
3- جلد: شمیز
4- تعداد صفحه: 316
5- سال انتشار: چاپ دوم 1400
6- قیمت: 35000 تومان
فصل اول: تشکیل حزب کارگزاران و زمینههای آن
1- تکنوکراسی که عین «فنسالاری» است، در سال 1919 توسط شخصی به نام ویلیام اسمیت در غرب بوجود آمد. منظور از این مرام این بود که تمام مناصب اجتماعی اقتصادی، سیاسی، حکومتی و... توسط متخصصین فنهای مختلف دنیوی به تصرف درآید و بشریت برده و بنده آنان گردد.
2- در همین راستا قبل از انقلاب، تکنوکراتها کلیة مناصب دوره محمدرضا پهلوی را تصرف کرده و به شدت روحانیت را کنار زده و تلاش کردند مردم را به زور از دین خدا جدا کنند.
3- بعد از پیروزی انقلاب، مدیران تکنوکرات در قالب دولت موقت مهندس مهدی بازرگان فعال بودند. پیشرفتهای صنعتی غرب آنچنان تکنوکراتها ملی- مذهبی را مبهوت و شیفتة خود کرده بود که همواره از آنها به بزرگی یاد میکردند و برای تبلیغ آنان حتی از آیات و روایات اسلامی بطور منافقانه استفاده میکردند.
4- بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امامخمینی سرانجام اعضای نهضت آزادی و تفکر تکنوکراتی ملی- مذهبی را فاقد صلاحیت برای تصدی امور دولتی، قانونگذاری و قضائی اعلام کردند و فرمودند: اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقیمانده بودند، ملتهای مظلوم، بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد. (صحیفه امام، ج 20، ص 481).
5- با پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه 598 مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران دچار دگرگونیهای عمده گردید. کشور در آن زمان نیاز به سازندگی و ساخت زیربناها و زیرساختها داشت. برنامه پنجساله توسعه و انتخاب آقای هاشمیرفسنجانی به عنوان رئیسجمهور با شعار «سردار سازندگی» زمینه را برای حضور دوباره تکنوکراتهای نیمه جان آماده و آنان را زنده کرد.
6- یکی از نمونههای احیاء تکنوکراتها، اوج فعالیت تکنوکراتی سازندگی در انتخابات مجلس پنجم بود که پس از مخالفت با لیست کاندیداتوری «جامعه روحانیت مبارز»، گروهی از آنان شامل ده نفر از وزراء و پنج نفر از معاونان رئیس دولت سازندگی «هاشمی رفسنجانی» بهمراه شهردار تهران با انتشار بیانیهای تحت عنوان خدمتگزاران سازندگی موجودیت خود را اعلام کردند.
7- در اوّلین بیانیه انتخاباتی تکنوکراتهای سازندگی، ضمن دعوت مردم برای شرکت در انتخابات مجلس پنجم آمده است: «ما مجریان و کارگزاران نظام بر این باوریم که مجالس اوّل تا چهارم در حد کفایت همواره بهرهمند از وجود و حضور نمایندگانی بوده که در مقام تبعیت از ارزشهای انقلاب و نظام گامهای مهمی برداشت و امروز که نیازهای مبرم دوران اوّلیة انقلاب برآورده شده، باید سلاح کارآیی و خُبرویّت خویش را به سوی خطراتی نشانه رویم که در لباس عدم توسعه یافتگی ظهور مییابد. از این رو باید صلحای بخش اجرایی و متخصص نظام و کارشناسان ارشد، در صحنة رقابتهای سالم انتخاباتی حضور یافته، تا تحت امر سردار صحنة سازندگی و توسعه، به نهاد قانونگذاری کشور ملحق شوند.»
هر چند در ذیل این بیانیه نام «خدمتگزاران سازندگی» ثبت شده بود و مدت چهار سال با همین نام فعالیت سیاسی نمودند، امّا در تاریخ 25 مرداد 1378 با عنوان حزب کارگزاران سازندگی ایران پروانة تأسیس دریافت کرد.
در واقع در این اطلاعیه حضور ارزشها پایان یافته و شروع دوران تخصص و کارشناسی اعلام میشود.
8- سید عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور وقت در مجوز فعالیت رسمی این حزب چنین نوشت: «در جهت گسترش آزادیهای سیاسی که از اصیلترین آرمانهای انقلاب اسلامی است و به منظور ایجاد زمینههای لازم جهت شکوفایی و ابراز اندیشههای سالم برای سازندگی جامعه بر مبنای قانون، بدین وسیله براساس موافقت کمیسیون مادّه 10 قانون احزاب، به کارگزاران سازندگی ایران اجازه داده میشود تا در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه و نیز اساسنامه و مرامنامه خود فعالیت نمایند.»
اعضای هیأت مؤسس و اوّلین شورای مرکزی حزب کارگزاران عبارت بودند از: «محمدعلی نجفی، غلامحسین کرباسچی، محمد هاشمی رفسنجانی (بهرمانی)، فائزه هاشمی رفسنجانی (بهرمانی)، سیدحسین مرعشی، رضا امراللهی، سیدمصطفی هاشمی طباء، علی هاشمی (بهرمانی)، محسن هاشمی رفسنجانی (بهرمانی)، اسحاق جهانگیری، غلامرضا فروزش، رضا ملکزاده و یدالله طاهرنژاد.»
9- غلامحسین کرباسچی از سوی شورای مرکزی به دبیرکلی حزب انتخاب شد. ولی پس از تشکیل حزب ادعا کرد که کارگزاران سازندگی ریشه در میانهروی دارد و در مصاحبه با روزنامه کارگزاران گفت «کارگزاران را نمیتوان یک پدیده جدید و مربوط به سال 74 به بعد تصور کرد... فکر اعتدال و میانهروی و تدبیر علمی در اداره کشور، از همان آغاز انقلاب مورد توجه بسیاری... و بصورت شاخص مرحوم حاج سیداحمد خمینی(ره) راه جدیدی را در میان راست و چپ مطرح کردند که آن روزها به خط سه معروف شد...» .
10- ارگان رسمی حزب کارگزاران تا سال 85 فعالیتی نداشت، ولی شش نشریه دیدگاهها و مواضع آنان را بصورت حساب شده و منظم القاء میکرد. بالأخره در مورخه 8/2/85 روزنامه کارگزاران به مدیر مسؤلی سیدمرتضی سجادیان و صاحب امتیاز حزب کارگزاران به مطبوعات صبح کشور پیوست و برای دشمنان، انقلاب و اسلام به پایگاه خوبی تبدیل شد.
فصل دوم: حضور در صحنههای سیاسی
1- انتخابات مجلس پنجم؛
1/1- در آستانه انتخابات مجلس پنجم، کارگزاران به بهانه جلوگیری از ورود افرادی که باعث وقفه و رکود جریان سازندگی میشوند، با شعار «عزت اسلام»، «تداوم سازندگی» و «آبادانی ایران» پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی نهادند.
2/1- گردانندگان انتخابات از شخصیتها در لیست کاندیداتوری، طوری سوءاستفاده کردند که بعضی از آنها بطور رسمی و غیررسمی مانند آقایان ابوترابی و موحدی کرمانی انصراف دادند.
3/1- با پایان یافتن دور دوم انتخابات و عدم تصاحب اکثریت کرسیهای مجلس توسط حزب، نام کارگزاران در اذهان کم رنگتر شد و حتی شایعه عضویت کرباسچی و مهاجرانی در «جبهه مشارکت» فراگیر شد.
2- مادامالعمری ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی؛
یک سال مانده به اتمام دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، اعضاء حزب کارگزاران برای از دست ندادن پستهای دولتی، طرح مادامالعمری ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی را مطرح کردند. عطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری اولین چهرههایی بودند که این موضوع را طرح کردند. این موضوع موجب واکنش شخصیتهای مختلفی شد و مقام معظم رهبری برای حفظ جمهوریت نظام نظر به اجرای قانون اساسی و جایگزینی فرد دیگری دادند و کارگزاران اینجا هم شکست خوردند.
3- زمینهسازی ظهور جریان دوم خرداد؛
کارگزاران برای فرار از شکستهای پیدرپی دوباره با مجمع روحانیون مبارز ائتلاف کردند و در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری (2 خرداد 76) از سیدمحمد خاتمی حمایت کردند و جریان دوم خرداد بوجود آمد، تأثیرگذارترین شخصیت برای انتخاب خاتمی و اظهار وجود جریان دوم خرداد که همگی از جناح چپ بودند، آقای هاشمی رفسنجانی بود.
4- دوم خرداد ادامه سازندگی؛
آقای هاشمی رفسنجانی دوم خرداد را ادامه جریان سازندگی میداند، زیرا بعضی از شخصیتهای حزب کارگزاران در دولت اصلاحات (خاتمی) نقش کلیدی را داشتند. از طرف دیگر اصلاحطلبها، جبهه مشارکت دوم خرداد را ابداع خود میدانستند و در ایجاد اصول فکری سکولاری و تساهل و تسامح نقش اساسی و شتابندهای بخود گرفتند. مهاجرانی وزیر ارشاد گوی سبقت را از دیگران ربود و در راهاندازی و پشتیبانی مطبوعات سکولاری از بیتالمال سوءاستفاده بسیار کرد، آنچنان که مورد اعتراض علمای قم و رهبر معظم انقلاب قرار گرفت و نهایتاً شش ماه قبل از پایان مسؤولیتش مجبور به استعفاء شد.
5- ضربهای که کرباسچی به کارگزاران زد؛
غلامحسین کرباسچی در منصب شهردار تهران از بیتالمال بطور شفاف جهت تأمین منافع و حفظ حزب کارگزاران سوءاستفاده بسیار کرد تا سرانجام در مورخه 15/1/77 بازداشت و طی یکسال کشمکش و ایجاد تشنج در مملکت، در مورخه 20/2/78 محکوم به 2 سال حبس و 10 سال انفصال از خدمات دولتی و استرداد وجوه چند میلیارد تومانی اختلاس شد.
قابل ذکر است آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری در تلاش برای محاکمه نشدن کرباسچی نقش بسزایی داشتند و آن دو بیشتر از بقیه سران چپ و راست و اصلاحات به مقام معظم رهبری در این امر خلاف و گناه بزرگ فشار آوردند و حتی 140 نماینده مجلس برای محاکمه نشدن کرباسچی به ایشان نامه نوشتند. امّا ایشان قاطعانه ایستادند و کرباسچی محاکمه و محکوم شد. کرباسچی پس از مدتی در زندان به مقام معظم رهبری نامه نوشت و از ایشان تقاضای عفو کرد که مورد موافقت قرار گرفت و در بهمن 1378 از زندان آزاد شد.
6- چاقویی که دسته خود را برید؛
در آستانه برگزاری ششمین دوره مجلس شورای اسلامی جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، نهضت آزادی، اصلاحطلبها و... آقای هاشمی رفسنجانی را به اتهام رانتخواری و ثروتهای بادآورده و فرصت طلبی مورد انتقاد شدید قرار دادند و قدری فضای انتخابات را متشنج کردند. با وساطت مقام معظم رهبری(مدظله) موضوع فیصله پیدا کرد و آقایان هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی به مجلس راه یافتند. امّا هاشمی رفسنجانی انصراف داد و به مجلس نرفت(؟!)
7- تشکیل حزب اعتدال و توسعه؛
در سال 82 تعدادی از اعضاء حزب کارگزاران برای از دست ندادن همه حیثیت سیاسی خود در تأسیس گروه جدید به نام «حزب اعتدال و توسعه» فعالیت کردند و در رقابتهای انتخاباتی مجلس هفتم در حالی شرکت کردند که جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و نهضت آزادی بطور رسمی مجلس هفتم را تحریم کرده بودند.
فصل سوم: حزب کارگزاران و تقابل با دولت
1- آمدن یا نیامدن هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری؛
پیروزی چشمگیر «آبادگران ایران اسلامی» بعنوان گروه تازه نفس اصولگرا در عرصه سیاسی کشور در انتخابات مجلس هفتم و شوراهای شهر، آغازی بود بر پایان حکمرانی اصلاحطلبها و کارگزاران. در این زمان نهمین دوره ریاستجمهوری فرا رسید. اصلاحطلبها سراغ میرحسین موسوی رفتند نیامد. اصولگراها سراغ آقای هاشمی رفسنجانی رفتند نیامد. بطرف آقای علی لاریجانی و آقای محمد قالیباف رفتند و آخر سر آقای هاشمی رفسنجانی با اینکه با رهبر مشورت کرده بود و رضایت ایشان را در نیامدن دیده بود به میدان رقابت آمد.
2- ویژگیهای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری؛
این دوره با بقیه دورهها تفاوتهایی بشرح ذیل داشت:
- پخش فیلمهای تبلیغاتی نامزدها (آقای رفسنجانی با طرفدارهای سکولارش کاری کرد که صدای مسؤول روزنامهاش جمهوری اسلامی را هم در آورد).
- مناظرههای تلویزیونی (که در کنار نقاط مثبت، تخریب رقیب و تمسخر یکدیگر در آن دیده میشد.)
- عیان شدن همدستی کارگزاران و اصلاحطلبها در کشاندن کشور به سوی لیبرالیسم.
- حجم فضاسازی تبلیغاتی به حدی رسید که در دوره دوم آقایان رفسنجانی و احمدینژاد، همه اصلاحطلبها، لیبرالها، سکولارها، چپ، راست، حتی تعداد قابل توجهی از اصولگراها و حتی خاتمی که در گذشته رفسنجانی را پشتیبانی نکرد، همه و همه به پشتیبانی رفسنجانی آمدند تا احمدی نژاد رأی نیاورد. امّا در روز 3/4/84 آقای احمدینژاد رأی آورد.
3- مواجهه کارگزاران با دولت نهم؛
1/3- پیروزی آقای محمود احمدینژاد که شعار کلیدیاش شکلگیری دولت اسلامی در تحقق جامعه نمونه بود به ذائقه لیبرالها و سکولارها (از نهضت آزادی تا کارگزاران و از اصلاحطلبان تا جبهه مشارکت) خوش نیامد و یک روز پس از پیروزی ایشان یعنی در مورخه 4/4/84 دستاندرکاران ستاد انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی، ضیافت شامی به دبیری حسن حبیبی برگزار کردند و در آنجا جریان «جبهه اعتدال اسلامی» توسط هاشمی مطرح و پایهریزی شد (همان جبهة مخالف تنش، که معتقد بود با آمریکا باید مذاکره کرد و فعالیتهای هستهای متوقف شود). ایشان با احزاب و گروههای شکست خورده، همگی بر تخریب دولت نو پای آقای احمدینژاد نیز متفق شدند.
2/3- ماشین عیبیابی هاشمی از زمانی روشن شد که دولت جدید نتوانسته بود رأی اعتماد 4 وزیر باقیمانده را از مجلس هفتم بگیرد. هاشمی با اعلام اینکه چهار وزارتخانه بدون وزیر در تاریخ دولتهای جمهوری اسلامی بیسابقه است و طولانی شدن روند استقرار دولت را یک عیب میدانم و باید هر چه زودتر این اشکال برطرف شود! برعلیه دولت بسیج شد. (آبان 84)
3/3- در اصلاح ساختار دانشگاه آزاد اسلامی توسط آقای احمدینژاد، آقای هاشمی رفسنجانی در آذرماه 85 با تندترین الفاظ در یکی از واحدهای این دانشگاه گفت: امیدوارم شرارتهایی که میشود تا دانشگاه آزاد را بعنوان واحد ملی و جهانی تضعیف کند شرش را از سر دانشگاه کوتاه کنیم. بعد از مدتی مسئله وقف دانشگاه را مطرح کرد که از سوی شورای نگهبان باطل اعلام شد.
4- حمایت کارگزاران از یاران خاتمی؛
حزب کارگزاران در رقابت انتخاباتی مجلس هشتم ابتدا با طرح انتقاداتی از حزب مشارکت و تندرویهایش، با اصلاح طلبان تحت عنوان یاران خاتمی ائتلاف کرد امّا توفیق چندانی بدست نیاورد و اصلاحطلبان نیز در مقابل حامیان آقای احمدینژاد (رایحه خوش خدمت) شکست سنگین خوردند و به مجلس راه نیافتند.
5- خیزش کارگزاران برای انتخابات دهم ریاستجمهوری؛
1/5- از سال 86 هفت گروه اصلاحطلب که کارگزاران اعضای اصلی آنها شده بودند، برای پیروزی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در پی رسیدن به وحدت، جلسات متعددی تشکیل دادند. علاوه بر آن جلسه پنجشنبههای دفتر مهدی هاشمی (فرزند هاشمی رفسنجانی) در اینباره فعال بود.
کارگزاران سعی کردند سیدمحمد خاتمی را بعنوان کسی که توانایی رقابت با آقای احمدینژاد را دارد به میدان رقابت بکشانند. بهمین منظور طرح «وحدت ملی (دولت ملی)» که از سوی ناطقنوری پیشنهاد و مورد حمایت آقایان علی لاریجانی و محمدرضا باهنر قرار گرفته بود در خرداد 87 بطور رسمی در مجلس هشتم توسط ریاست مجلس آقای علی لاریجانی طرح شد.
2/5- مثلث آقایان ناطقنوری، لاریجانی و باهنر از طریق آقای هاشمی رفسنجانی در صف اصولگرایان نفوذ و در آنها ایجاد شکاف نمودند. مثلث کارگزاران، اصلاحطلبان و سازمان مجاهدین انقلاب با همکاری ناطق نوری برای اجرای طرح فوق فعالیت خود را علیه دولت آقای احمدینژاد شروع کردند. خوشبختانه در شهریور 87 بطور رسمی از طرف ناطق نوری شکست طرح مذکور اعلام شد (علت شکست آن، وحدت اصولگراها بود که زیر بار این طرح نرفتند).
3/5- آقای علی لاریجانی به مأموریت خود ادامه داد و در برگزاری همایش 30 سال قانونگذاری که تمام سران راست و چپ دعوت شده بودند، دوباره این طرح (دولت ملی) را طی سخنرانی مبسوطی مطرح کرد و کارگزاران و دیگران حمایت کردند.
4/5- آقای هاشمی رفسنجانی پشت پرده به حمایت از طرح مذکور ادامه داد و در مرداد 87 مدعی شد تاکنون با دولت آقای احمدینژاد مدارا کرده و زمان مدارا اکنون به پایان رسیده است. وی سپس دولت نهم را گدا پرور و اقتصاد را اقتصاد صدقهای نامید و به یورش خود بصورت کینهتوزانه آنچنان ادامه داد که موجب شد با رهبران اصلاحات بر سر حمایت از میرحسین موسوی که هیچ وجه مشترکی نداشت به اجماع برسد.
5/5- گروههای اصلاحطلب، کارگزاران، سازمان مجاهدین، جبهه مشارکت و... همه و همه علاوه بر سقوط دولت نهم، اهداف دیگری را از قبیل رسیدن به یک نظام با حضور بسیار کمرنگ ولایت فقیه یا بدون آن، دنبال میکردند. بهمین منظور زمینهسازی در ادعاهای «تقلب در انتخابات»، «آزاد نبودن»، «برنامهریزی نداشتن مملکت»، «صدا و سیما با جناح خاصی است»، «دخالت نیروهای انتظامی و نظامی»، و... را مطرح کردند و ادامه دادند تا منتهی به تشکیل کمیتهای بنام کمیتة صیانت از آراء گردید که این کمیته از ایجاد بحران تا براندازی نظام را در کشور با پشتیبانی اتاق فکر اجانب خصوصاً انگلیس دنبال کرد و خدا نخواست موفق شوند و آنان بیآبرو شدند.
6/5- در این مقطع زمانی، میرحسین موسوی که در دورههای هفتم و نهم ریاست جمهوری دست رد به سینه اصلاحطلبان زده بود، عزم خود را برای حضور در انتخابات دهم جزم کرد. سیدمحمد خاتمی که 20 بهمن 87 رسماً کاندیدا شده بود و حزب کارگزاران و احزاب دوم خردادی از آمدن وی استقبال کردند، با آمدن موسوی طی بیانیهای به نفع او کنار رفتند. این کار خاتمی باعث چند دستگی در اصلاحطلبها و کارگزاران شد و نهایتاً همه آنها (کارگزاران به تأکید هاشمی رفسنجانی) بسود موسوی کنار رفتند.
7/5- میرحسین موسوی در اولین فرصت (در 16/1/88) با آقای هاشمی دیدار کرد. هاشمی در آن دیدار گفت: «حضور شما (موسوی) نیروهای اصیل انقلاب را دلگرم میکند. شما محکم بایست...». در جواب او موسوی گفت: «شما از استوانههای نظام هستید، هر وقت به شما توهین میشود ناراحت میشوم. وجه مشترک من و شما تغییر در مدیریت کشور است. من به حمایت شما از خود برخلاف دیگر دوستان افتخار میکنم.»
8/5- اکثر قریب به اتفاق گروهها و احزاب چپ و راست، خصوصاً کارگزاران به ستاد انتخاباتی موسوی سرازیر شدند و با نمادهای سبز (لباس، مچبند، پرچم، کلاه، پیشانیبند و مانتوی سبز) به متشنج کردن فضای انتخاباتی و سپس کشور پرداختند. فرزندان هاشمی از همه فعالتر بودند. آنها برای سرنگونی دولت احمدینژاد کمر همت بسته بودند. روزهای قبل از تبلیغات انتخاباتی، درگیریهای پراکنده بین طرفداران موسوی و احمدینژاد در شهر تهران آغاز شد. روزنامه لسآنجلس تامیز در این روزها نوشت «رفسنجانی با هزینههای چند میلیون دلاری، شبکه الکترونیکی راهاندازی کرده است و برای کمک موسوی 300 شعبه از دانشگاه آزاد را در اختیار وی گذاشته... (زیرا) احمدینژاد تهدیدی برای امپراطوری مالی هاشمی محسوب میشود.»
9/5- زمان تبلیغات کاندیداها فرارسیده و درگیریهای خیابانی خصوصاً در تهران تشدید شد. طرفداران موسوی و کروبی و محسن رضائی همه علیه احمدینژاد یک قول شدند. آنها برای جذب جوانان ناآگاهاه فعالیتهای شدید غیر اخلاقی و میتینگهای لیبرالیستی و سکولاری برپا کردند. ورود تمام عیار هاشمی رفسنجانی و فرزندان او و حزب کارگزاران در حمایت از کاندیدای اصلاحطلبان به گونهای شد که آقای احمدینژاد رسماً اعلام کرد فضای انتخاباتی بدتر و شدیدتر از دوره نهم علیه ایشان است.
10/5- مناظرههای تلویزیونی کاندیداها شروع شد. مهمترین مناظره، مناظره احمدینژاد با رقبای خود (موسوی- کروبی- رضایی) خصوصاً موسوی بود. وی در ادامه مناظره با بیان این که در دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی برخی دست خالی آمدند و در این دولتها پولدار شدند، خطاب به موسوی پرسید «سؤال من این است که پسران آقای هاشمی در کشور چه کار میکنند؟» و در جواب موسوی که دولت نهم را به بیقانونی متهم ساخته بود با اشاره به ماجرای استات اویل و ارتباطش با پسران هاشمی رفسنجانی افزود «بیقانونی در پسران بعضی از همین آقایانی است که امروز از شما حمایت میکنند.» واکنشهایی از سوی اصلاحطلبان و حامیان موسوی از همه شدیدتر کارگزاران نسبت به مناظره احمدینژاد و موسوی آشکار شد تا جائی که احمدینژاد در سخنرانی در شب رحلت امام(ره) در مرقد نورانی آن حضرت گفت: «بنده در برابر یک کاندیدا نیستم، در برابر مجموعهای هستم که با محوریت آقای هاشمی و همکاری آقای موسوی و خاتمی علیه بنده حرکت کردند.»
فصل چهارم: نقش حزب کارگزاران در فتنه 88
1- پیرو اظهارات آقای احمدینژاد در مناظره تلویزیونی با موسوی در مورخه 16/4/88 دفتر آقای هاشمی رفسنجانی برای دامن زدن به اغتشاشات و خراب کردن فضای انتخاباتی در بیانیهای آحاد مردم را به آرامش و سعهصدر و پرهیز از اعمال شتابزده و عجولانه فرا میخواند، در مورخه 19/4/88 بعنی 2 روز مانده به رأیگیری، هاشمی رفسنجانی تندترین و بحثانگیزترین واکنش را بدون در نظر گرفتن دشمنان داخلی و خارجی اتخاذ کرد و نامهای بصورت سرگشاده و بدون سلام و تحیت خطاب به مقام معظم رهبری مینویسد، در صورتی که میتوانست حضوری و خصوصی مطالب خود را مطرح و با ایشان نتیجهگیری کند و گوش به نظرات مقام عظمای ولایت دهد.
نامه ایشان که در اختیار تمام رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت بود نشانگر این مطلب است که قصد داشته تا مقام معظم رهبری را به اتخاذ مواضع وا داشته و صحنه را علیه رئیس دولت نهم بیاراید و کینه خود را خالی کند. آقای هاشمی در این نامه آقای احمدینژاد را دروغگو، ضدانقلاب، منافق خطاب میکند و پس از توهینها و افترائات به ایشان در محضر فرماندهی محترم کل قوا، ادعا میکند که عکسالعمل فوری ملت نسبت به گفتههای رئیسجمهور، عدم اقبال به او خواهد بود، در حالی که ملت با دادن 24 میلیون رأی به احمدینژاد خط بطلانی بر این نظر میکشد.
2- علیرغم مخالفتها و اعتراضات بسیاری از شخصیتهای حکومتی و دینی و تشکلهای سیاسی، نامه هاشمی به رهبر مورد استقبال ضدانقلاب، اصلاحطلبها، کارگزاران و منافقین و فتنهگران قرار گرفت و موجب اغتشاشات، آشوبها، میتینگها و درگیریهای خیابانی بعدی را بوجود آورد. نمونه بارز آن روز انتخابات یعنی 22 خرداد 88 همسر هاشمی رفسنجانی (خانم عفت مرعشی) با حضور در حسینیه جماران و اعلام اینکه در انتخابات به میرحسین موسوی رأی داده گفت: «امیدوارم تقلبی صورت نگیرد... اگر تقلب شود از مردم میخواهم با حضور در خیابانها واکنش نشان دهند. امّآ در صورتی که تقلب انجام نشود مطمئن هستم که میرحسین موسوی رأی خواهد آورد.»
3- در حالی که انتخابات دهم ریاست جمهوری با حضور خیره کننده 40 میلیونی مردم انجام شد و آقای احمدینژاد با 24 میلیون پیروز این صحنه بود، حزب کارگزاران، اصلاحطلبها، ضدانقلاب، فتنهگران و... طرفداران آنها به رأی مردم تمکین نکرده و زمینههای آشوب را تا به روز عاشورا و عزاداری مردم کشاندند و در آنجا به ساحت مقدس امامحسین(ع) بیحرمتی کردند و در خیابانها پس از خراب کاری به رقص و پایکوبی پرداختند. مهاجرانی در پی وقایع روز عاشورا به اتفاق همفکران سکولارش همچون محسن کدیور، عبدالکریم سروش و... با تشکیل «حلقه جرس» (اطاق فرمان) در لندن به دین مقدس اسلام و پیامبر گرامی آن و نفی امام زمان (ع) پرداخت و بدینوسیله توجه محافل ضدانقلاب فراری خارجنشین را بخود جلب کردند.
4- بدنبال آشوبها و نافرمانی از قانون و رأی مردم، بخش عمدهای از عناصر اصلی و سرشاخههای فکری، رسانهای و اجرایی فتنهگران توسط دستگاههای امنیتی کشور شناسایی و دستگیر شدند. از حزب کارگزاران نیز افرادی چون عطریانفر، آقایی و خانجانی در بین دستگیر شدگان بودند. پس از مدتی در مرداد 88 اولین دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات برگزار شد. اعترافات تکاندهنده محمدعلی ابطحی (رئیس دفتر سیدمحمد خاتمی و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز) که تقلب را رمز آشوب عنوان کرد و محمد عطریانفر که هجمه به ولایت فقیه و نظام اسلامی را توسط برخی گروهها و جریانات حزب بیرحمانه خواند، باعث شد حزب کارگزاران با صدور بیانیهای مدعی شود که فرزندان رشید و مظلوم امام و انقلاب در زندانها با شکنجه اعتراف کردند. بدنبال این بیانیه، فتنهگران بسرکردگی فرزندان هاشمی، آشوبهای خیابانی را ادامه دادند. پس از دستگیری عناصر دیگری از فتنهگران، در چهارمین جلسة دادگاه متهمین، (مسعود باستانی و همزه کرمی) اعتراف کردند که مهدی هاشمی فرزند رفسنجانی در ایجاد آشوب و پول شویی فراوان (میلیاردها تومان) نقش عمدهای داشته. ضمناً وکیل مدافع مهدی هاشمی (محمد علیزاده طباطبائی) در دادگاه از فرار مهدی هاشمی، انهدام اسناد و مدارک قابل توجهی توسط خود ایشان و اصرار مهدی هاشمی به بازگشت به ایران ولی جلوگیری پدرشان آقای رفسنجانی با این عنوان که مصلحت نیست، خبر داد.
هاشمی رفسنجانی برای تبرئه خانواده و فرزندانش در ایجاد فتنه، بسیار کوشید و دستگیری بعضی از آنها (در آشوبها) را رفتن برای خوردن ساندویچ و بیمارستان مطرح کرد و طولی نکشید در اثر فشار مردم اعلام کرد «من نمیتوانم مانع انجام خیلی از کارهای فرزندانم باشم و اقدامات آنها به من ربطی ندارد.»
5- یکی از مهمترین اقدامات هاشمی رفسنجانی در حمایت از فتنه 88، نماز جمعه 26 تیرماه بود که توسط پایگاه اطلاعرسانی ایشان در 22/4/88 در صدر اخبار قرار گرفت و عناصر فتنه را دوباره احیاء و بیگانگان و دشمنان اسلام را خوشحال کرد. اطلاعیهها و بیانیههای ضدانقلاب داخل و خارج و فتنهگران را در تجمع روز جمعه به گوش همه رساندند. افراد فریب خورده با نمادهای سبز طوری آمدند که معلوم شد اصلاً نماز بلد نیستند چه رسد به نماز جمعه. هاشمی در خطبههای دوم نماز بدون اشاره به حمایتهای مقام معظم رهبری از ایشان در خطبههای نماز جمعه 29/3/88، در حالی که طرفداران ایشان شعار «هاشمی، هاشمی، سکوت کنی خائنی» سر میدادند، ایشان از یک طرف انتخابات و رأی مردم را تأئید و تشکر کرد و از طرف دیگر همه چیز در انتخابات را مورد تردید قرار داد و گفت: «باید زندانیان سیاسی آزاد و از آسیب دیدگان (!) دلجوئی شود» (بدون اشاره به تجمعات غیرقانونی، آتش زدن مساجد، کشته شدن و زخمی نمودن بسیجیها و مردم و...) سخنان آقای هاشمی مورد استقبال فتنهگران داخل و خارج و رسانههای استکبار جهانی قرار گرفت و مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیهای از سخنان وی حمایت کرد و با وقاحت تقاضای همهپرسی آزادانه عموم ملت را خواستار شد. در مقابل حزبا... و شخصیتهای کشوری، لشکری، دانشگاهی، اصناف و همه مردم لب به اعتراض گشودند و از قوه قضائیه خواستار دستگیری و محاکمه سران فتنه خصوصاً فرزندان و آقای رفسنجانی را کردند.
توجه: برای روشن شدن بیشتر عملکردها و مواضع آقای هاشمی رفسنجانی و حزب کارگزاران سازندگی به کتاب مراجعه شود.
والسلام
سلام. بعد از دانلود فهمیدم
سلام. بعد از دانلود فهمیدم بجای بخشی از کتاب، همه اش رو برای دانلود گذاشتید. می تونم بخونمش؟