مفهوم و گسترة «آتش به اختیار» در حوزة نشر و ناشران و یک نمونة عینی آن

ناشران بویژه ناشران متعهد به انقلاب اسلامی و ارزشهای متعالی آن، در بررسی و تحلیل وضعیت نشر کشور و عوامل اثر گذار در رکود نشر، نقدها و تحلیلهای درستی ارائه می­کنند.

   ساماندهی وضعیت کاغذ، ضرورت تولید داخلی و راه اندازی کارخانه­ های تولید کاغذ، ضرورت حمایت بیشتر ارشاد در خرید و تجهیز کتابخانه­ ها، ضرورت حمایت تسهیلاتی، واسپاری امور اجرایی نمایشگاههای کتاب، رسیدگی و تقویت کتابفروشیها، پرهیز از نگاه جناحی در بررسیها و ممیزی کتابها، تأمین و حفاظت حقوق مؤلفان و ناشران، از جمله تحلیها و راهکارهایی است که در نشستهای مختلف و تشکلهای نشر ارائه شده است. آنچه بنظر می­رسد در این عرصه مورد غفلت قرار می­گیرد که به شدت به حوزه نشر بویژه نشر متعهد آسیب می زند، نقش خود ناشران است.

   ناشران برای برون رفت از این وضعیت چه وظیفه­ ای دارند و چه باید بکنند؟ وقتی متولیان امور فرهنگی کشور، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا شورای انقلاب فرهنگی وکمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، یا درگیر امور سیاسی و گروهی و حاشیه­ ها شده و یا آدرس غلط را دنبال می­کنند و سالهاست این درخواستها بر زمین مانده و اگر جلو رفتی باشد لاک­پشتی است و بی­سرانجام، «آتش به اختیار» ناشران شامل چه فعالیتهایی می­شود؟ «آتش به اختیار» برای ادای وظایف جهادی و انقلابی و عبور از ایستایی یا کج روی است و اهالی نشر در این حوزه چه باید بکنند و چه می­توانند بکنند؟

   شنیدیم عزیزی در جمع ناشران مجمع ناشران انقلاب اسلامی گفت: ناشران انقلاب با یکدیگر نه رقابت می­کنند و نه هم افزایی! چرا چنین شده است؟ چرا عزیزانی که بخاطر احساس دین نسبت به انقلاب اسلامی و شهدای گرانقدر و جایگاه والای ولایت فقیه وارد این عرصه شده ­اند، در عمل به حالت انفعال گرفتار آمده و از انقلابیگری در این عرصه دور افتاده­ اند؟

   اولاً بنظر می­رسد و شواهدی وجود دارد که تشکلهایی که برای هم افزایی ناشران در حوزه­های مختلف شکل گرفته است، خود به یک نوع قدرت مداری مشغول شده­ ا­­ند و در چانه زنی با مسئوولین ذیربط، از بدنة نشر غفلت کرده و جدا شده­ اند. کشاکش اداری و اشتغال به کارهای بزرگ و گاه امور سیاسی، قاعدتاً فرصتها را از دست می گیرد و خیلی از کارهای زود بازده زمین می­ماند.

   در جنگ تحمیلی، امام خمینی به فرماندهان مرتباً گوشزد می­کردند که از عملیاتهای کوچک و ایذایی غفلت نکنید تا دشمن فرصت آرایش و تقویت خطوط و امکان تفکر و برنامه­ ریزی را بدست نیاورد.

   ثانیاً در عرصة عملیاتی «آتش به اختیار» بخشهای خود جوش کوچک بیشتری می­توانند کارآیی و اثر گذاری داشته باشند. جمعهای کوچکِ هم افزایی ناشران، حتی بصورت موردی و موضوعی و مناسبتی، از راهکارهای تقویت نشر انقلابی و افزایش ویترین برای کتابهای مفید و ضروری جامعه است و تأکید رهبری بر چنین جمعهای خود جوش انقلابی است که در جای جای کشور و حوزه ­های مختلف از جمله فرهنگ فعال باشند. مطلب خود را با یک نمونه عینی جدید ادامه می­دهیم و در ضمن آن اشکالاتی که به ناشران جبهه انقلاب وارد است را مطرح می­کنیم. باشد که این تلنگری برای حرکتهای جدید در سال 98 باشد و مؤثر افتد و نقدی اگر بر آن هست و اصلاحیه­ای اگر به ذهن عزیزان ناشر می­رسد، مطرح کنند تا راهی روشنتر و قویتر به جلو، داشته باشیم.

   ما به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بعد از رایزنیهای طولانی و جلب موافقت و مشارکت 20 درصدی ارشاد در تخفیف فروش کتابها، و هماهنگی با نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها برای برپایی نمایشگاههای با موضوع مهم «تاریخ معاصر ایران» با عنوان «چهل سال عزّت» در دانشگاههای سراسر کشور- که وقت زیادی صرف این هماهنگیها گردید – از ناشران متعهدی که در این حوزه آثار خوبی داشتند دعوت کردیم که در این نمایشگاهها مشارکت نمایند. از آنجا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ هزینه­ ای اجرایی را تقبّل ننموده بود و نهاد رهبری هزینه­ های برپایی نمایشگاه را بعهده داشت، ما از ناشران درخواست کردیم که با افزایش میزان تخفیف خود تا 40 درصد، در تأمین هزینه­ های آماده سازی دوره­ های نمایشگاهی از کارتن، کارگر، بسته بندی، حمل  و نقل و باربری تا مقصد، چاپ پوستر و بنر متمرکز ما را یاری نمایند.

   برخی از ناشران دعوت شده از همان ابتدا همکاری خوبی داشتند. بعضی از ناشران ابتدا از پذیرش مشارکت تأمین هزینه­ ها، استنکاف نمودند که بعد از صحبت با مدیران آنها و توجیه اهمیت طرح آنهم در دانشگاههای کشور، با مؤسسه همکاری نمودند. امّا برخی از ناشران با وجود توجیه علت و اهمیت مسأله، حاضر به همکاری و عرضه کتابهای خود در این دور­ه­ ها نشدند؟؟

   ابتدا آمارهایی از این نمایشگاه ارائه و سپس چند سئوال اساسی که نقش ناشران و مسأله «آتش به اختیار» در این حوزه را نشان می­دهد، مطرح می­نمائیم:

   در این نمایشگاههای کتاب، 21 ناشر شرکت کردند که 432 عنوان از مجموع نمونه­ های ارائه شدة آنان انتخاب و در دوره­ های نمایشگاهی مرتب گردید. 45 دانشگاه از سراسر کشور توسط نهاد رهبری معرفی شد و حدود 5 دانشگاه و مرکز فرهنگی هم بطور مستقل در این طرح حاضر شدند. در مجموع 5/400/400/5 ریال کتاب به این نمایشگاهها ارسال گردید که پوستر و بنر چاپ شدة متمرکز نیز برای آنان ارسال شد. از این میزان کتاب مجموعاً 3/600/000/000 ریال پشت جلد کتاب در دانشگاهها توسط دانشجویان و اساتید محترم خریداری گردید که به نسبت کتابهای ارسالی حدود 67 درصد می­شود. میزان فروش هر ناشر مشخص است و بعضاً تا 80 درصد کتابهای ارسالی آنها به فروش رسیده است. برخی عناوین تا 1500 نسخه بصورت درخواست مجدد در این نمایشگاهها فروخته شده است.

و امّا سئوالها:

  1. چرا بعضی از ناشران در چنین پروژه­ هایی که به تعبیر مسئول بنیاد ترویج اندیشه های امام خمینی در نهاد رهبری – که متولی هماهنگیها و برگزاری این نمایشگاهها بودند – در حد یک اتفاق بزرگ  و خط شکنی در دانشگاهها بود و تأثیر زیادی داشت، شرکت نکردند؟ محروم کردن دانشجویان و اساتید از کتابهای خوب این ناشران چه توجیهی دارد؟ اگر ما دنبال ویترین در دوره افتادترین دانشگاهها مثل دانشگاه ایرانشهر هستیم، اگر دنبال سرمایه گذاری برای ترویج فرهنگ کتابخوانی هستیم، اگر دنبال طرح مسئل مهمی مثل تاریخ معاصر که مورد تأکید رهبری و کارشناسان دانشگاهی است می­باشیم، این یک فرصت بود یا نه؟ اگر فرصت بود چرا از مشارکت در آن خودداری کردند؟ آیا 5 یا 10 درصد افزون بر تخفیف رایج برای چنین پروزه مهمی نوعی سرمایه گذاری دراز مدت فرهنگی نبود؟
  2. در زمانی که ناشران از رکود بازار نشر و بی رونقی فروش می­گویند، این نمایشگاهها یک فرصت بود که تا حدودی می­توانست چرخه اقتصادی آنان را به حرکت در آورد. آیا این حرکت خود جوش که فرصت ویترین و فروش کتابهای مفید و ضروری را در محیطی چون دانشگاهها فراهم آورد نمی­تواند از سوی سایر ناشرین در مناسبتهای مختلف و در محیطهای مناسب برگزار شود؟ اگر ناشران مطرح، هر کدام یک مناسبت مهم و محیط مناسب را انتخاب کنند و در طول سال با همکاری ناشران دیگر، نمایشگاه کتاب برگزار نمایند، تحقق برنامة «آتش به اختیار» جمعهای کوچک و پُر کردن همه فرصتها توسط ناشران متعهد و جذب امکانات وزارتخانه­ ها و سازمانهای مرتبط نیست؟ چرا ناشران، مخصوصاً آنها که امکانات و فضای لازم را از محیطهای آموزشی، دانشگاهی، نظامی، اداری، مساجد و ... در اختیار دارند نسبت به این موضوع، سهل اندیشی و غفلت می­کنند؟ آنهایی که می­توانند ظرفیتهای مهمی چون شهرداریها، فرمانداریها، ائمه جمعه، بسیج و مانند آنها را در این زمینه فعال و هماهنگ کنند، چرا غفلت می­نمایند؟ تقویم سال 98 و مناسبتهای آن از هم اکنون می­تواند مورد توجه ناشران متعهد قرار گیرد و فرصتهای آن را پُر کنند. البته این کار زحمت بسیار دارد، چنانچه، در چهل دانشگاه، بیش از چهار ماه درگیر آن بودیم امّا مگر قرار است نابرده رنج گنج میسّر شود؟ مگر قرار است دیگران زمینة فرصت را فراهم کنند و ما جولان بدهیم؟ اینجاست که کم کاری برخی ناشران توانمند دیده می­شود. اینجایت که نه رقابت دیده می­شود و نه هم افزایی.
  3. ناشران بویژه موزّعان حوزة نشر، عموماً از کمبود ویترین گلایه­ مند هستند و این کمبود را عاملی ساخته­ اند برای توزیع آثار پّرفروش و امتناع از معرفی آثار کم فروش امّا ضروری و مهم و پاسخگوی نیازهای جامعه، چرا از چنین فرصتهایی برای افزایش ویترین خود و معرفی آثار لازم استفاده نمی­کنند؟ آیا با سرمایه گذاریهای کلان در ایجاد فروشگاهها و حتی حفظ فروشگاههای موجود،
    می­توان برای حدود 60 هزار عنوان جدید  تولید هر سال و او اگر 30 هزار عنوان آن را از جبهه انقلاب بدانیم – ویترین تهیه کنیم؟ وقتی چنین امکانی وجود ندارد و تا رسیدن به نقطه مطلوب آن دهها سال فرصت نیاز هست، چرا از نمایشگاههای مناسبتی و موضوعی و جمع شدنهای خود جوش و رساندن کتابهای مناسب و جدید به دست مخاطبان محیطهای مرتبط، استفاده نمی­کنیم؟ از ناشرانی که در چهل نمایشگاه دانشگاهی شرکت داشتند، ناشری بود که وابسته به نهاد رهبری است ولی از برگزاری چنین نمایشگاههایی خودداری و حتی اظهار خوشبینی هم نمی­کرد، لیکن پشتکار و خواستن و الطاف الهی، این توفیق را نصیب ما کرد.

چرا ناشران و موزّعانی که دارای سایت هستند، در بخش پیوندها، نام ناشران دیگر را ذکر نمی­کنند تا افراد بتوانند از طریق سایت آنان وارد سایت سایر ناشران شده و از عناوین منتشره آنان مطلع شوند؟ آیا این همپوشانی برای آنان هزینه­ ای دارد؟ ساده ترین راه همپوشانی ناشران جبهه انقلاب برای معرفی آثار یکدیگر،  حداقل از این راه ساده است که دریغ از انجام آن. از دست دوست فریاد. با این بی توجهی­ ها و گاه تنبلی­ها، نباید از غیرخودی توقع داشت. 

    نتیجه آن که: ناشران ننشیند که کتابشان را دیگران حتی موزّعان – که متأسفانه اغلب خانه­ زادی و گزینشی این روزها عمل می­کنند – تبلیغ ویترین کنند. پنج، ده، پانزده نفری برنامه ریزی کنند و مناسبتها و محیطهایی را انتخاب، رایزنیها را با مراکز حمایتی انجام و اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب کنند. این راه کار عاجل، نقدینگی آفرین، هم افزا، ویترین کننده و در یک کلام «آتش به اختیار» ناشران برای رونق کتاب و کتابخوانی و استقامت در شرایط رکود کتاب است. باید کار جهادی و عالمانه کرد و تنبلی و پرهیز از زحمت را کنار گذاشت.

مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت