ناشران سکولار و رنسانس صهیونیست

ارتش سري روشنفكران -43 / فصل سوم

نويسنده: پيام فضلي نژاد

كوشش هاي ناصر فكوهي، مصطفي ملكيان، خشايار ديهيمي و نشرماهي براي گسترش فلسفه هانا آرنت
    با ورود نيروهاي اپوزيسيون برانداز به فاز «مبارزه مدني» از سال 1384، ايالات متحده با اظهار تاسف از «وضع وخيم ترجمه در كشورهاي در حال توسعه» دستورالعمل هاي جديدي را براي حلقه مترجمان سكولار انتشار مي داد.116 اين نسخه جديد، يكي از اركان ساخت «جامعه مدني فرهيخته» را ترجمه آثار كلاسيك و فلسفه سياسي غرب در خاورميانه مي دانست.117 اصلاح طلبان در پيروي از سياست جديد آمريكا چنان شتاب داشتند كه فصلنامه پل فيروزه (سخنگوي مركز بين المللي گفت وگوي تمدن ها) به سردبيري محمد حسن خوشنويس بلافاصله با انتشار ويژه نامه اي در بهار 1384 اعلام كرد «ترجمه، يگانه شكل حقيقي تفكر براي ماست.»118 وانگهي در اين زمان، آگنش هلر و مايكل ايگناتيف نيز به افزايش ترجمه تئوري هاي سياسي آرنت در ميان ايرانيان مي انديشيدند؛ تئوري هايي با ظاهر آكادميك كه راه براندازي «نظام هاي ضدسرمايه داري» را ترسيم مي كرد. گرچه 16 ترجمه فارسي از آثار و كتاب هايي درباره آرنت به همراه 50 مقاله بيوگرافيك از او تا سال 1384 منتشر شده بود و در صدها نوشتار رد پايش به چشم مي خورد، اما دوباره عزت الله فولادوند همراه علي دهباشي، سردبير مجله بخارا و خشايار ديهيمي، مشاور نشر ماهي و طرح نو به ميدان آمد تا تبليغ فلسفه سياسي صهيونيسم را شدت بخشد؛ البته اين بار با دفاع بي پرده از رژيم صهيونيستي و همزمان با ظهور پديده «رنسانس آرنت در اسرائيل» كه پائيز 1385 و مصادف با صدمين سالگرد تولدش رخ داد.119 صدها مقاله در ژورنال هاي جهان درباره او منتشر شد و سمينارهاي بين المللي براي بزرگداشت آرنت برگزار گشت. بنياد هاينريش بل كه پيوندهاي استواري با صهيونيست هاي راديكال دارد،120 متولي بخش مهمي از اين برنامه ها بود و هر سال، جايزه اي 7500 يورويي را براي «ترويج سنت فكري هانا آرنت در جهان» اهداء مي كرد. اين بنياد كه تجربه برگزاري كنفرانس 3 روزه «ايران پس از انتخابات» (موسوم به كنفرانس برلين) را با دعوت از چهره هايي چون چنگيز پهلوان، عزت الله سحابي، اكبر گنجي، حميدرضا جلايي پور، جميله كديور، مهرانگيز كار، شهلاشركت، محمود دولت آبادي، شهلالاهيجي، پرويز كردواني، فريبرز رئيس دانا، حسن يوسفي اشكوري و... را در كارنامه خود داشت،121 اين بار مي كوشيد تا با اهداء اين جايزه، مترجمان ايراني را به مشاركت بيشتر در پروژه خود فراخواند. فولادوند، ديهيمي، دهباشي و... مي خواستند با يك تير دو نشان بزنند: هم ماموريت ترويج نظريه هاي آرنت را براي تكميل پازل كودتاي ايدئولوژيك به سرانجام رسانند و هم صاحب جايزه بنياد هاينريش بل شوند. هدف جايزه آرنت «تامين مالي» و «تقويت اعتبار» كارگزاران پروژه جنگ نرم بود:


    اين جايزه مي خواهد افراد را تشويق كند كه «شيوه عمل» و انديشه «هانا آرنت» را در سياست امروزي مطرح كنند. 122
    از اين رو، سال 1385 ديهيمي به سرعت ترجمه دو كتاب با موضوع فلسفه هانا آرنت را توسط انتشارت طرح نو و نشر ماهي به بازار فرستاد.123 همان هنگام، فاطمه ولياني توسط نشر هرمس اثري را درباره آرنت به فارسي برگرداند كه در آن از مبارزات صهيونيستي او عليه فلسطيني ها تجليل شده بود.124 ناصر فكوهي، استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران و از نظريه پردازان فرهنگستان هنر (دوره رياست ميرحسين موسوي) پرونده اي را براي «يادبود آرنت» انتشار داد125 و آثار او را به عنوان اولين مرجع در رشته هاي «جامعه شناسي سياسي» و «انسان شناسي» معرفي كرد.126 در همين ايام كه گفتمان «نابودي اسرائيل» دوباره در جهان طنين انداز شد، فكوهي در روزنامه سرمايه به معرفي آثار آرنت در دفاع از صهيونيسم پرداخت و از اين فرمانده عمليات اشغال فلسطين به عنوان «فيلسوف رنج انساني» ياد كرد.127 محسن ثلاثي نيز كوشيد تا روايتي عملگرايانه از نظريه هاي آرنت را براي سرنگوني جمهوري اسلامي به دست دهد. او كه هنگام برگزاري بزرگداشت خود در سازمان ميراث فرهنگي128 يك برنامه پژوهشي كاربردي را درباره «نيروي سازمان براندازي نرم» در بنياد باران (به رياست سيدمحمد خاتمي) پيش مي برد،129 با اتكاء به تئوري هاي هانا آرنت از «سرمايه داران» خواست تا با «روشنفكران» براي سرنگوني حكومت ايران متحد شوند:
    حكومتي كه مانع جريان آزاد سرمايه باشد، به نفع «سرمايه داران» و «جامعه» رفتار نمي كند. پس علاوه بر نويسندگان و اهالي كتاب و روشنفكران، نيروهاي بزرگ اقتصادي هم بايد دست به دست هم دهند تا از به وجود آمدن حكومت ديكتاتوري جلوگيري كنند... در ايران بايد نيروهاي اجتماعي مشخص شود و بزرگترين مشكل ما اين است كه نيروهاي اجتماعي ما شكل و شمايل مشخصي ندارد. البته وقتي كه يك حكومت ديكتاتوري وجود دارد، همين نيروهايي كه شكل و شمايل مشخصي ندارند، بر اساس يك نوع حوادث و هيجان هاي خاصي مي آيند و وارد صحنه مي شوند و ممكن است كه از «غافلگيري حكومت» استفاده كنند و حكومت را سرنگون كنند.130
    زيرساخت هاي عملياتي پروژه ناكام «كودتاي سبز» كه در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران به ائتلاف «روشنفكران سكولار» و «سرمايه داران ليبرال» با كارگزاران «اسلام آمريكايي» انجاميد، به تدريج از لابه لاي اين گفتارها خود را نشان مي داد و نقش تزهاي آرنت نيز در تحقق آن روشن تر مي شد. كلكسيون سكولارها ديگر تكميل به نظر مي رسيد. مجله بخارا با همكاري نشر ماهي فاز جديد تبليغ هانا آرنت را آغاز كرد. نشر ماهي به مديريت زهرا زركش فرد نقشي كليدي در اين پروژه پيچيده داشت. اين ناشر از سال 1380 فعاليت خود را در حوزه «ادبيات كودك و نوجوان» كليد زد و با برگزيدن خشايار ديهيمي به عنوان مشاور عالي و پيوند با مترجماني چون عبدالحسين آذرنگ، عزت الله فولادوند و ژاله آموزگار خيلي زود تبديل به مركز نشر آثار جاسوسان ليبرال مانند س رآيزايا برلين شد و در جغرافياي پروژه جنگ نرم جاي گرفت. سياست اين انتشارات يك حركت تدريجي براي «صيد مخاطب از ميان نوجوانان ايراني» و «تربيت آنان به عنوان كتابخوان هاي بزرگسال» بود.131 به گفته مديران نشر ماهي «سياست گذاري ما فقط ترجمه بوده است. دنبال مولفه ايراني نرفته و نمي رويم. چارچوب كاري ما فقط ترجمه بوده و خواهد بود.»132 اين سياست يادآور اساسنامه انتشارات آمريكايي فرانكلين در دهه 1340 است كه خود را فقط موظف به ترجمه و نشر تاليفات غربي در ايران مي دانست. اگرچه فرانكلين با بودجه وزارت خارجه آمريكا تغذيه مي شد، با اين حال به صراحت از سياست حذف «مولفه ايراني» سخن نمي گفت، اما نشر ماهي مي كوشيد تا رويكردهاي غربگرا و صهيونيستي را به رخ مخاطبانش بكشد و يك نقطه كانوني در گسترش «علوم انساني سكولار» به حساب آيد.
    اين انتشارات ابتدا در دوم ارديبهشت 1385 با همكاري انجمن علمي- دانشجويي فلسفه دانشگاه تهران «نشست آراء و افكار هانا آرنت» را با حضور خشايار ديهيمي برگزار كرد.133 سپس دوم اسفند 1385 نشر ماهي و مجله بخارا «شب هانا آرنت» را به عنوان اولين «شب فلسفه» در خانه هنرمندان ايران با حضور عزت الله فولادوند، احسان نراقي، خشايار ديهيمي، محمد علي موحد، داريوش شايگان، محمد قائد، مصطفي ملكيان، محمود دولت آبادي، فرزانه طاهري و ترانه مسكوب سامان دادند.134 هر كدام از شركت كنندگان، يك طيف سياسي اپوزيسيون را نمايندگي مي كردند. نراقي مشاور شاه مخلوع و رابط جاسوسان موساد با محافل اصلاح طلب، شايگان نماد برجسته روشنفكران سكولار و دولت آبادي هم از اعضاء مركزيت كانون نويسندگان ايران به شمار مي رفت. مصطفي ملكيان از رهبران جناح «روشنفكري ديني» نيز در ابتداي اين مراسم و در حالي كه برخي حاضران دورش حلقه زده بودند، در گفت وگويي اختصاصي با خبرنگار راديو زمانه از «جايگاه آرنت در پروژه روشنفكران ديني» گفت:


    آرنت امروزه نيز ما را از خشونت اطرافمان آگاه مي كند و آثارش راه هاي مبارزه با خشونت موجود را به ما مي آموزد. من در «پروژه معنويت و عقلانيت» از «هانا آرنت» الهام گرفته ام. من معتقدم او و «آلبر كامو» دو شخصيتي هستند كه بيشترين تاكيد را بر دخالت اخلاق در سياست داشته اند و الهام بخش من بوده اند.135
    گفتارهاي ملكيان نشان مي داد كه 2 جناح «روشنفكران ديني» و «روشنفكران سكولار» در بستر يك ائتلاف استراتژيك با يكديگر براي مبارزه با جمهوري اسلامي قرار دارند؛ استراتژي اي كه فولادوند و ديهيمي در مقام سخنرانان آن شب، معنايش را بيشتر شكافتند. آنان كوشيدند تا از نگاه آرنت «مسئوليت ها و تكاليف فردي و جمعي» نيروهاي اپوزيسيون را در مبارزه با جمهوري اسلامي يادآور شوند. سپس در لابه لاي گفتارهايشان به دفاع بي پرده از اسرائيل پرداختند و ضمن مقايسه جمهوري اسلامي با رژيم هيتلري، اساس گفتمان اصول گرايي را نشانه رفتند؛ چون آن هنگام يكي از گفتمان هاي برجسته اصول گرايان افشاي روايت هاي جعلي صهيونيست ها پيرامون «افسانه هولوكاست» (قتل عام يهوديان در آلمان نازي) و احياء تفكر «نابودي اسرائيل» بود كه مباني اش از بطن انديشه سياسي امام خميني (ره) برمي خاست.
 روزنامه كيهان، شماره 20151 به تاريخ 3/12/90، صفحه 8 (پاورقي)