تجربه ای که دیده نمی شود
برای پی بردن به نوع مواجهه اروپا با مسئله ایران، به یک نمونه تاریخیاشاره میکنیم.
در دهه 80 کشورهای اروپایی در نقش پلیس خوب و آمریکا در نقش پلیس بد ظاهر شدند تا مسیر پیشرفت ایران اسلامی در زمینه انرژی هستهای را سد کنند.
در این فضا بود که روند اعتماد سازی دولت اصلاحات آغاز شد. این روند به توافق سعدآباد و بیانیه مشهور سعدآباد انجامید. بیانیهای که تحلیلگران خارجی از آن با عنوان عقبنشینی ایران از حقوق خود و تسلیم در برابر مطالبات غرب یاد کردند. هدف وقفه ایجاد کردن در روند هستهای شدن ایران بود.
در توافق سعدآباد، ایران موفق به اخذ هیچ امتیازی از طرف مقابل نشد و در عین حال در زمینههای مختلفی از حقوق خود عقبنشینی کرد و امتیازات زیادی را به طرف مقابل داد.
این عقبنشینی ایران البته مورد استقبال آمریکا قرار گرفت. «آدام ارلی» معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت:«وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چند جانبه بود که ما خواهان آن بودیم و به طور کامل در آن شرکت داشتیم».
ارلی همچنین با خوشحالی اعلام کرد:«وزیران امور خارجه سه کشور اروپایی در مذاکرات خود در تهران هیچ امتیازی به ایران ندادهاند».
ماحصل مذاکرات سعدآباد، صدور توافقنامه مشترک میان تروئیکای اروپایی(انگلیس،فرانسه و آلمان) و ایران با محتوای کم سابقهای بود؛ توافقنامهای که روحانی- در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی- در هنگام قرائتش در حضور خبرنگاران مجبور شد بارها توقف کند تا صدای شعارهای اعتراضی انبوه دانشجویان از خارج از محوطه کاخ، مزاحم اطلاعرسانی وی نشود.
نامه تاریخی
روحانی در مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هستهای ایران ارائه کرد که خلاصه آن نشان میدهد روند دو سال مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی(انگلیس،فرانسه و آلمان) به طور کامل به «شکست» رسید و در حالی که جمهوری اسلامی ایران واو به واو تعهداتش را در این مدت اجرا کرد و بسیاری از تاسیسات هستهای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهداتشان را نیز اجرایی نکردند و جالب آنکه این روند بار دیگر از سال 92 تا کنون در حال تکرار است.
در بخشی از این نامه آمده است:«متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد. قولهای اکتبر ۲۰۰۳[مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره همکاری هستهای، امنیت منطقهای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشدهاند. تعهد فوریه ۲۰۰۴ [بهمن۱۳۸۲]سه کشور اروپایی که به عنوان مابه ازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و بر مبنای آن سه کشور متعهد شده بود که «تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاشهای ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴[خرداد۱۳۸۳] شورای حکام شناسایی شده، به شکلی که شورا بعد از آن تنها بر مبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند» تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳]موافقت نمود تعلیق داوطلبانه خود را بیشتر گسترش دهد، به نحوی که تأسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه آژانس به عنوان خارج از شمول هرگونه تعریف از «فعالیتهای مربوط به غنیسازی» تعیین شده بود؛ دربرگیرد و سه کشور اروپایی- اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه نوامبر ۲۰۰۴[آذر۱۳۸۳] پاریس مبنی بر شناسایی اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده منع گسترش مطابق با تعداتش براساس این معاهده» عمل نکردهاند».
روزنامه کیهان مورخ 30 مهر 1396 صفحه 10