كتاب زمان
علّامه مجلسى با تمام عظمتى كه داشت، نوشتن كتب ساده و جزوههاى كوچك به زبان فارسى را براى خود عار نمىدانست. آنچه برايش اهميّت داشت، نياز جامعه بود. در همين راستا شروع به ترجمه دعاها، سورهها و قصيدهها كرد. او كه از جامعه جدا نبود و حوادث كوچه و بازار را از نظر پنهان نمىداشت، بر اين عقيده بود كه نويسندگان بايد زمان و مكان را در نوشتن مدّ نظر خويش داشته باشند.
او با توجه به نياز فرهنگى مردم زمان خود دست به تأليف كتابهاى گوناگون مىزد. زمانى احساس مىكرد مردم به علم نجوم نيازمندند، پس كتاب «اختيارات» را نوشت و چون احساس كرد جامعه به سوى جدا شدن از خدا سوق داده مىشود، كتابى در تهذيب اخلاق چون «عينالحياة» را نگاشت.[1]
كتابها مونس و همدم او بودند و در ميان آنها به همان اندازه احساس آرامش داشت كه در جمع طلاب داشت. كتابها تنها سرمايه زندگىاش بود. هريك را فرزند خود به شمار مىآورد و با هركدام زبان داشت. بسيارى از آنها قرنها قبل از او پا به عرصه وجود نهاده بود و سالها در صندوقچه غربت و تنهايى خاموش و بىصدا مهر سكوت بر لب زده بود، و امّا حالا در دست او جاى گرفت و لب به سخن گشوده بود. حالا اسرار قلبى خود را براى او بازگو مىكرد. او به كتابها عشق مىورزيد و كتابها هم به او، چرا كه آنان شاهد راز و نياز شبهاى او و محرم اسرارش بودند. آرزوى علامه جمعآورى تمام شيعه بود و همواره در آتش جمعآورى آنها مىسوخت.
كتابخانه علّامه يكى از بزرگترين كتابخانههاى شيعه در آن زمان بود و به جرأت مىتوان گفت نفيسترين و گرانبهاترين كتابخانه شيعه در طول تاريخ تشيع است.[2]