شفا با كتاب
محدث قمى به همه كتابها عشق مىورزيد و به آنها به چشم مونس و دوست مىنگريست. امّا براى بسيارى از كتب شيعه، مخصوصآ كتب روايى، قداستى خاص و ويژه قائل بود. تا جايى كه به آنها به چشم شفيعان و واسطههاى خود نگاه مىكرد و با احترام خاص آنان را مىگشود و در هنگام بيمارى و گرفتارى به آنان متوسل مىشد. او در كتاب فوائدالرضويه مىنويسد :
«اين احقر نيز هرگاه به سبب زياد نوشتن چشم ضعف پيدا مىكرد، تبرّك مىجويم به تراب مرقد ائمه و گاهگاهى به مَسّ كتاب احاديث و اخبار، و چشم درنهايت روشن است و اميدوارم كه انشاءالله در دنيا و آخرت چشمم به بركات ايشان روشن باشد.[1]
فرزند محدث مىگويد: «فراموش نمىكنم زمانى كه در نجف اشرف بوديم، پدرم يك روز صبح در حدود 1357 ه . ق. ـ يعنى دو سال قبل از وفاتشان ـ از خواب برخاست و گفت: امروز چشمم به شدت درد مىكند و قادر به مطالعه و نوشتن نيستم و بسيار ناراحت به نظر مىرسيد. تقريبآ زبان حالشان اين بود كه شايد خاندان پيغمبر 6 مرا از خود طرد كرده باشند. آن مرحوم عادت داشت كه گاهى اين مطلب را با تأثّر مىگفت و مىگريست.»
من به مدرسه رفتم، ظهر كه به خانه برگشتم، ديدم ايشان مشغول نوشتن است. عرض كردم: چشمتان بهتر شد؟ فرمود: «درد به كلّى مرتفع گرديد.
سؤال كردم: چگونه معالجه فرموديد؟ پاسخ داد: وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و كتاب "كافى" را بر چشم كشيدم. درد چشمم برطرف شد و تا پايان عمر ديگر به درد چشم مبتلا نگرديد.»[2]