براى تأليف الغدير ده هزار كتاب خواندم
دكتر سيد جعفر شهيدى كه خود در نجف و تهران از ياران آن فرزانه بوده است، مىگويد :
روزى علّامه امينى به من گفت: «براى تأليف "الغدير" ده هزار جلد كتاب خواندهام.»
او مردى گزافهگو نبود. وقتى مىگفت كتابى را خواندهام، به درستى خوانده و در ذهن سپرده و از آن يادداشت برداشته بود.[1]
«سال 1326 شمسى راجه محمودآباد براى زيارت به نجف آمد. مردى روحانى به نام "مولوى سبط الحسن" همراهش بود. او كتابخانه ايشان را اداره مىكرد. قرار شد ما هم به ديدن امينى برويم، سبطالحسن كتابى در تاريخ كتابخانههاى شيعه نوشته بود و مىخواست مرحوم امينى نامى بر آن بگذارد. اندكى بعد از مغرب به خانه امينى رفتيم. سبطالحسن كتاب را به او داد. كتاب در حدود سيصد صفحه و به زبان اردو بود، ولى مؤلف گاهگاه عبارتهاى عربى يا فارسى يا نام كتابهاى عربى يا فارسى را در متن و حاشيه نوشته بود. مرحوم امينى اردو نمىدانست. كتاب را از سبط الحسن گرفت و به خواندن عبارتهاى عربى يا فارسى آن پرداخت. دو ساعت و نيم، سه ساعت از شب مىگذشت كه به آخر كتاب رسيد و آن را به زمين گذاشت؛ يعنى تا تمام آن عبارتها و نام كتابها را به دقت نخواند، كتاب را رها نكرد.[2]