سر و كار نداشتن با كتاب؛ خسارت بزرگ

كتاب، دروازه‌اى به سوى گسترده دانش و معرفت است و كتاب خوب، يكى از بهترين ابزارهاى كمال بشرى است. همه دستاوردهاى بشر در سراسر عمر جهان، تا آن‌جا كه قابل كتابت بوده است، در ميان نوشته‌هايى است كه انسانها پديد آورده‌اند و مى‌آورند، و در اين مجموعه بى‌نظير، آموزشهاى آسمانى و درسهاى پيامبران به بشر، و دانشها و شناختهايى است كه سعادت بشر بدون آگاهى از آن امكان‌پذير نيست. كسى كه با اين دنياى زيبا و زندگى‌بخش، دنياى كتاب، ارتباط ندارد، بى‌شك از مهمترين دستاورد انسانى و نيز از بيشترين معارف الهى و بشرى محروم است. براى يك ملت، خسارتى بزرگ است كه افراد آن، با كتاب سروكارى نداشته باشند و براى يك فرد، توفيق عظيمى است كه با كتاب، مأنوس و همواره در حال بهره‌گيرى از آن، يعنى آموختن چيزهاى تازه باشد. با اين ديدگاه، به روشنى مى‌توان ارزش و مفهوم رمزى عميق اين حقيقت تاريخى را دريافت كه اوّلين خطاب خداوند متعال به پيامبر گرامى اسلام  6 اين است كه: بخوان! و در اولين سوره‌اى كه بر آن فرستاده عظيم‌الشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجليل ياد شده است: «اقرأ و ربّک الأكرم، الذى علّم بالقلم». با تلخى بايد اعتراف كنيم كه رواج كتاب و روحيه كتابخوانى در ميان ملت عزيز ما كه خود يكى از مشعلداران فرهنگ و كتاب و معرفت در طول تاريخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسى كمتر از آن چيزى است كه از چنين ملتى انتظار مى‌رود، و اين پديده نيز مانند بيشتر پديده‌هاى ناگوار در كشور ما، نتيجه فرمانروايى پادشاهان و فرمانروايان ظالم و فاسد و بىفرهنگ و بى‌سواد بر اين كشور در دويست سال گذشته است. در دورانى كه برخى ملتهاى ديگر به سوى دانش و پژوهش و معرفت روى آورده بودند، ملّت كهن و با استعداد ما در زير سلطه آن انسانهاى پليد و خودپرست و زورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دوره اخير كه حكومت دست‌نشانده و فاسد پهلوى همه كارها را برابر خواست بيگانگان و دشمنان اين ملّت و به زيان اين ملّت انجام مى‌داد، نه تنها تلاشى براى ترويج كتاب و كتابخوانى نشد؛ بلكه با ايجاد سرگرميهاى ناسالم و دامن زدن به آتش غرائز جنسى در ميان جوانان، اين ضرورت فورى و فوتى را هرچه بيشتر، از ميدان ديد و توجه مردم، بيرون راندند و در يكى از بهترين دورانهايى كه شرايط جهانى، دگرگونيهاى اساسى در وضع نابسامان ملت ايران را برمى‌تافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و كار را به آن‌جا رساندند كه برابر گزارشهاى همان روزگار، در شهر تهران و برخى شهرهاى ديگر، شماره ميخانه‌ها بيش از شماره كتابخانه‌ها و كتابفروشيها و يا چند برابر آنها بود. اكنون ملّت ايران بايد عقب‌افتادگيها را جبران كند.

اينك فرصت بى‌نظيرى از حكومت دين و دانش بر ايران، پديد آمده است كه بايد از آن در جهت اعتلاى فكر و فرهنگ اين كشور بهره جست. امروز كتابخوانى و علم‌آموزى نه تنها يك وظيفه ملّى، كه يك واجب دينى است. از همه بيشتر، جوانان و نوجوانان، بايد احساس وظيفه كنند، اگرچه آن‌گاه كه انس با كتاب رواج يابد، كتابخوانى نه يك تكليف، كه يك كار شيرين و يك نياز تعلّل‌ناپذير و يك وسيله براى آراستن شخصيت خويشتن، تلقى خواهد شد، و نه‌تنها جوانان، كه همه نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد.[1]

 


[1] . پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مناسبت آغاز هفته كتاب، 4 دى1372.