محافظت و احترام کتاب

با آنکه بیشتر وقتها ، درد چشم و سایر بیماری ها آزارش می داد و از خواندن و نوشتن بازش می داشت ، با این حال درد ، چیزی نبود که او را از راهی که انتخاب کرده بود ، باز دارد.
هنگام پس گرفتن کتاب هایی که به شاگردان امانت می داد ، گاه نان ریزه هایی را در لا به لای اوراق آنان می یافت ، از این رو ، وقتی می خواست کتاب را امانت دهد ، به شوخی می گفت : (( سفره داری که روی آن نان بخوری؟ )) شاگرد از سوال علامه تعجب می کرد.علامه با لبخند ادامه می داد ؛ منظورم این است که اگر بگذاری به تو سفره بدهم تا نان را روی کتاب نخوری! محافظت کتاب و احترام به آن بر تو لازم است.
مبادا کتاب را جلو آفتاب بگذاری! سپس می گفت : مبادا با آن حشره بکشی!

• علامه محمد باقرمجلسی
• به نقل از کتاب غذای روح باید سالم باشد ، موسسه فرهنگی هنری قدرولایت