کتابی که دختران نوجوان و جوان لازم است بخوانند
حجاب، مظهر عفاف است؛ گل عفاف است؛ زیبایی واقعی است؛ آرامش و امنیت است؛ نماد بندگی انسان در برابر پروردگار عالم است؛ در آسمانها ستاره شدن است. این را زنان و دخترانی به درستی درک میکنند که در جامعة خود (مخصوصاً کشورهای اروپایی) با سختی و زحمت میتوانند حجاب داشته باشند و در برابر نگاههای ملامتگر و گاه اهانتها محدودیتهای فراقانونی کشورشان، مجبور به ترک تحصیل یا ترک شغل و... میشوند. همان چیزی که در دوران استبداد و خفقان و پلیسی رضاشاه در ایران، زنان ما احساس و لمس کردند.
اما راستی چرا بانوان باید حجاب داشته باشند؟ چرا چادر به عنوان حجاب برتر رایج شده است؟ آیا حجاب اجباری است یا بیحجابی؟ آیا بانوان در جامعه از قدیم الایام همین گونه پوشش داشته و چنین بیحجاب بودند؟ چه نسبتی بین حجاب و امنیت، بین حجاب و آرامش، بین حجاب و زیبایی، بین حجاب و پاکدامنی و حتی بین حجاب و اقتصاد وجود دارد؟ و چه نسبتی بین بیحجابی با اختلال روانی جامعه، با از هم پاشیدگی خانوادهها، با مفاسد اجتماعی و حتی با خسارتها و زیانهای اقتصادی وجود دارد؟
دختران نوجوان و جوان، پاسخ این پرسشها را باید بدانند تا در استفاده از این نعمت بزرگ و تاجبندگی مصممتر باشند و تبلیغات سوء دشمنان و مهملگوئیها و شبههپراکنیهای رسانههای مجازی و مکتوب مفسدان عالم، آنان را تحت تأثیر قرار ندهد و از این گوهر اعطائی خداوند به خود غفلت نکنند.
این کتاب توانسته پاسخهای مستدل و مستند و منطقی به این پرسشها و شبههافکنیها، ارائه دهد و اثبات کند که بیحجابی اجباری بوده نه حجاب و بانوان بطور طبیعی و خودخواسته و براساس فطرت و نیاز به آرامش و امنیت، تنپوش و سرپوش حجاب و عفاف را انتخاب کردهاند و آنچه در سالیان طولانی جدید سبب بروز اختلال در پوشش و حجاب آنان شده است، ریشة سیاسی و اقتصادی داشته و به دست مافیای استفادة ابزاری از زنان اتفاق افتاده است.