«تنها آن کس از عهدهی رثای شما، ای کبوتران خونین بال حرم امن، برمیآیدکه بتواند کلام را بر بال عشق بنشاند و به معراج برد و اگر این چنین است، بگذار آن یار غائب مرثیهخوان شما باشد که جز او هیچ تنابندهای راههای آسمان را نمیشناسد.»
شهید سید مرتضی آوینی
توطئهای در حال شکل گرفتن و هدفی والا. کدام توطئه و کدام هدف؟ تشکیل یک جنگ به ظاهر داخلی. خیلی آرام مردمی به نظام سیاسی سوریه اعتراض داشته به خیابان رفته و از رهبران خود درخواست اصلاح دارند. قرار نیست کسی کشته شده و یا خونی بر زمین ریزد وناگهان به فاصلهی دو هقته نبردی خونین در میگیرد. جنگی با حضور بیش از هشتاد کشور خارجی با سلاحهایی که بسیاری از کشورها حتی نمونه آن را تا کنون ندیدهاند آنهم در اختیار گروهی شبه نظامی متعصب مذهبی که خود را نماینده خدا بر روی زمین میداند. قرار است این گروه متعصب برای مسلمانان سنی مذهب نمادی باشد از حکومت جهانی آخرین منجی عالم بشریت به زعامت آخرین فرزند پیامبر اعظم«ص» و نمادی باشد برای شیعیان از آخرین شرور آخرالزمان، سفیانی. تا مقاومت اسلامی در منطقه شکسته شده و آخرین دژ مقابل شیطان فروریزد. سالها تفکر و اموزش سرکردگان و ترکیب این وهابیون تکفیری با سوسیالیست های بعث عراق و ملیشیای به ظاهر شیعهی منافق. ولی ناگاه غرشی از نائب آن یارغائب از نظر برمیخیزد. باید جلوی توطئه دشمن گرفته شود و اکنون هدف حفظ حریم حرم آل الله است.
در این راه جوانان بیشماری از شیعیان عالم از آفریقا گرفته تا آسیا و اقیانوسیه و اروپا به یاری جبهه حق میشتابند تا بار دیگر حرم الهی امن بماند. و باز دراین راه جوانان شیفتهای بهشت را با جان خود معامله میکنند. ابراهیم احمد یکی از آنان است. شهیدی که در شبی دل امدادگر خویش را از گوشهای دیگر از حرم الله ربود. قلب و روح وی را تسخیر کرد تا بار دیگر او خود را در کنار برادر شهیدش که پیش از این به خیل شهیدان پیوسته بود ببیند.
کتابی که پیش روی شماست در فصل اول به بیان بخشی از خاطرات یک امدادگر مدافع حرم از آنچه در دیار شام دیده، پرداخته است. فصل دوم آن نیز در باره شهید گمنامی است که در زیارت آستان امام غریبش چهره از گمنامی برمیکشد و رخ می نماید. شما را به خواندن این مجموعه دعوت میکنیم.