كتابى كه كتابخانهام را تعطيل كرد
دوست و صديق راستين و همدوره طلبگى ما، امام موسى صدر ـ خلّصه الله من ايدى الفجرة و اطال الله بقائة ـ از عالم وحيد و نويسنده معروف خبير لبنان، شيخ جواد مغينه نقل مىكرد: كه او مىگفت: از وقتى كه الميزان به دست من رسيده است، كتابخانه من تعطيل شده و پيوسته در روى ميز مطالعه من الميزان است.
اين حقير روزى به حضرت استاد عرض كردم: هنوز اين تفسير شريف در حوزههاى علميّه جاى خود را چنانكه بايد، باز نكرده است و به ارزش واقعى آن پى نبردهاند. اگر اين تفسير در حوزهها تدريس شود و روى محتويات و مطالب آن بحث و نقد و تجزيه و تحليل به عمل آيد و پيوسته اين امر ادامه يابد، پس از دويست سال ارزش اين تفسير معلوم خواهد شد.
در دفعه ديگر عرض كردم: من كه به مطالعه اين تفسير مشغول مىشوم، در بعضى از اوقات كه آيات را به هم ربط مىدهيد و زنجيروار آنها را با يكديگر موازنه، و از راه تطبيق، معنا را بيرون مىكشيد. جز آن كه بگويم در آن هنگام قلم وحى و الهام الهى آن را بر دست شما جارى ساخته است، تعبير ديگرى ندارم!
ايشان سرى تكان داده و مىفرمودند: اين فقط حُسن نظر است؛ ما كارى نكردهايم![1]