پيرمرد دستفروش و كتاب خطى

در دوران ستم‌شاهى كتابخانه حضرت امام و از جمله كتاب‌هاى خطى و نوشته‌هاى معظّم‌له به وسيله ساواك غارت شد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، عمده تأليف‌هاى حضرت امام در ساواك پيدا شد، امّا حواشى امام بر فصول‌الحكم در بين آنها نبود تا سال 1362 كه طى يك ماجراى عجيب آن هم پيدا شد.

پيرمردى دستفروش و دوره‌گرد، تعدادى مجله و كتاب قديمى را براى فروش به مدرسه علميه همدان مى‌آورد و يكى از طلّاب به طور اتّفاقى به كتاب شرح فصول و يك كتاب خطى ديگر برخورد مى‌كند و هردو را به قيمت 50 تومان مى‌خرد. بعد از چندى در حال تورّق كتاب شرح فصوص، متوجه مى‌شود كه آنچه در حواشى كتاب مرقوم شده، خطى است و در زير هر فرازى نوشته شده «روح‌الله خمينى» يا «روح‌الله موسوى». نخست چيزى به ذهنش نمى‌رسد. ولى با تأمّل و دقت بيشتر، امضاى حضرت امام را جلو ديدگانش مى‌يابد. باز هم باور نمى‌كند. براى مشورت خدمت آيت‌الله حسين نورى ـ كه در آن زمان نماينده امام و امام جمعه همدان بود ـ مى‌رود. همين كه آقاى نورى كتاب را مى‌بيند، با توجه به شناخت دقيق خط امام و سابقه اطّلاع از اين تأليف، متوجه مى‌شود كه اين كتاب همان تعليقات آيت‌الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى بر «كفاية‌الاصول» مرحوم آخوند خراسانى است. نماينده حضرت امام با پرداخت مُژدگانى به طلبه مذكور، كتاب‌ها را برمى‌دارد و خدمت حضرت امام مى‌آورد. ... خبر پيدا شدن كتاب مذكور موجى از مسرّت را در محافل علمى حوزه و دانشگاه به وجود آورد. استادان برجسته‌اى كه ده‌ها سال، در ژرفاى عرفان و فلسفه، تحقيق و تعمّق كرده بودند، بر چاپ و نشر كتابى كه حضرت امام در حدود 28 سالگى ـ يعنى حدود هشت سال بعد از ورودشان به حوزه علميه ـ تأليف كرده بودند، مشتاقانه اصرار ورزيدند، كه با عدم منع حضرت امام، عين متن استنساخ شده به چاپ رسيد.[1]

 


[1] مهاجران ملكوت، عبدالمجيد رحمانيان، مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان، صص 62-64.