نحوة مطالعه و تلاش فخرالمحققین
محمد صالحبن احمد سروی مازندرانی آن روز را به خوبی به خاطر میآورد. روزی که پدرش به او گفت میبایست شغلی پیدا کنی و مخارج خود را خود تهیه کنی، چرا که من توانایی تأمین مخارج تو را ندارم، و این در حالی بود که او نوجوانی بیش نبود و تمام عشق و علاقهاش به تحصیل علم بود. ولی در این بین یک چیزی همواره او را ناراحت و نگران میکرد و آن، کُند ذهنی او بود. بارها پیش میآمد که راه خانه را گم میکرد یا موارد مهم را فراموش میکرد. ولی او قاطع و پابرجا تصمیم خود را گرفته بود. شعلة تحصیل علم هر روز در وجود او شرارهای افزونتر میکشید و این محذورات عواملی نبودند که او را از حرکت باز دارند. تصمیم خود را گرفت و برای تحصیل علم به اصفهان آمد، که شکوه و رونق خاصی برای خود داشت. در اصفهان در یک مدرسة علمیه سکونت کرد و مشغول علمآموزی شد. ولی حقوقی که از محل موقوفات این مدرسه به طلاب می دادند، آن چنان نبود که کفاف زندگی او را کند. آنقدر مختصر و اندک بود که او نمیتوانست برای خود وسیلة روشنایی برای مطالعه در شب فراهم آورد. لذا شبها به دستشویی مدرسه میرفت و از نور چراغ آن برای مطالعه بهره میجست و تمام شب را با وجود بوی نامطبوع دستشویی، با امید به کسب علم و دانش، به صبح میرسانید. سرانجام در سایة این تلاشها و کوششها به مرتبهای رسید که به او فخرالمحققین گفتند و یکی از برترین علمای اسلام شد.