جنايات منافقين در دهة 60 و بيانات آيت الله خامنه‌اي در آن روزها

رهبر معظم انقلاب اسلامي در دوران رياست جمهوري بني‌صدر، كه نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و نماينده حضرت امام در جنگ تحميلي و نيز امامت جمعه تهران را بعهده داشتند، در تاريخ 1360/4/5 يعني پنج روز پس از عزل بني‌صدر از رياست جمهوري اسلامي ايران توسط امام خميني (ره)- كه در پي رأي مجلس شوراي اسلامي به عدم كفايت سياسي بني‌صدر در 30 خرداد 60 صورت گرفت- در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران به افشاگري جنايات منافقين در طي سالهاي گذشته و بويژه در چهار سال اوّل پيروزي انقلاب اسلامي پرداختند.

منافقين كه تحمّل افشاگري معظمٌ له را نداشتند يك روز بعد يعني در 1360/4/6 اقدام به ترور ايشان در مسجدابوذر تهران كردند كه منتهي به جراحت شديد معظمٌ له و جانبازي ايشان شد. منافقين يك روز بعد از آن اقدام به انفجار مقر حزب جمهوري اسلامي و شهادت شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و 72 يار امام و انقلاب نمودند. اين خطبه مقام معظم رهبري كه حاوي حقايقي درباره تفكر و عملكرد منافقين است و بخشي از جريانات اتفاق افتاده در دهة مظلوم 60 مي‌باشد، جهت تبيين و روشنگري تاريخ دهة 60 ارائه مي‌شود و هر جا لازم بوده و توانسته‌ايم توضيحات بصورت پاورقي ارائه شده‌اند.

مرحله اوّل فاز نظامي منافقين از 30 خرداد 1360 شروع شد و تا تابستان 1361 طول كشيد. در اين مدت، سازمان ابتدا سران نظام را هدف قرارداد كه ترور آيت الله خامنه‌اي، ترور مرحوم هاشمي رفسنجاني، ترور شهيد بهشتي و 72 تن، ترور شهيدان رجايي و باهنر، از جمله آنها بود. سازمان در مرحله بعدي، هر فردي را كه ظاهر مذهبي داشت، از پاسداران و كسبه و بازاريان و مردم عادي، هدف قرار داد و به صورت كور به ترور پرداخت. دادگاههاي انقلاب اسلامي، با منافقيني كه دستشان به خون مسؤولان و مردم ايران آلوده شده بود، برخورد قاطع داشتند ليكن در خصوص هواداراني كه امروز به جنايت دست نزده بودند با رأفت اسلامي رفتار كرده و اغلب با اظهار ندامت آنان، آزادشان ساختند. جرياني امروز كه به دنبال تطهير منافقين و اتهام زني به مدافعان انقلاب اسلامي در سالهاي 60 بويژه مقابله با تروريستهاي جنايتكار منافقين دارد، تلاش مي‌كند جاي جلّاد با شهيد را تغيير دهد. بيانات آيت الله خامنه‌اي در آن روزها، نشانگر و افشاگر جلّادان آن روزهاست كه در سراسر كشور بدنبال راه انداختن حمّام خون بودند:

متن سخنان آيت الله خامنه‌اي

«یک حرکت انقلابی عظیم در جامعه به وجود آمد بر مبنای تشخیص و فکر، و آن حرکت عبارت بود از عزل بالاترین مقام اجرایی دولت جمهوری اسلامی. این یک کار بیسابقه است؛ یک جراحی حساس و دقیقی است که در هر جای دنیا میخواست اتفاق بیفتد با خونریزی شدیدی توأم بود؛ اما دست نیرومند انقلاب این جراحی را به شکلی انجام داد که هیچ خونریزی نداشت. ضد انقلاب این را تحمل نمیتواند بکند. چه کار میکند؟ سعی میکند جو غوغا و تشنج در جامعه به وجود بیاورد تا این جراحی موفقیت‌آمیز را در دنیا، همچنین در داخل کشور ناموفق جلوه بدهد. گروهکهای بدنام و بدسابقه به عنوان دفاع از عضوی که جراحی شده و بیرون انداخته شده وارد خیابانها میشوند، غوغا به راه میاندازند، آدم میکشند، شعار ضد اسلام و مسلمین میدهند، با مردم بیسلاح روبرو میشوند، جوانهای مؤمن را نشانه میکنند و بر روی او میریزند و با انواع سلاحهای سرد و گرم شکم میدرند، سر میبرند، برای این‌که جو را متشنج کنند. مردم وقتی که در جو غوغا و تشنج قرار گرفتند فرصت فکر کردن از آنها گرفته میشود. عده‌ای در صدد مقابله‌ی با غوغا بر میآیند، عده‌ای از غوغا کناره میگیرند، آن حالتی که اسلام برای مسلمانها میپسندد از بین میرود. حضور مردم در صحنه دشمن را آنقدر ناراحت و عصبانی کرده که میخواهد این حضور را با شکل بدی پایان بدهد؛ این جاست که ما باید هوشیار باشیم. این گروهکهایی که امروز به نام دفاع از فلان و بهمان، یا به نام حمایت از خلق جان مردم را تهدید میکنند، اینها از نظر ملت و از نظر تاریخ و از نظر اسلام محکومند. اولاً با تبلیغات دروغین و اشاعه‌ی حرفهای خلاف واقع مردم را از رسیدن و اندیشیدن در واقعیات و حقایق مانع میشوند، این ضد اسلام است. ثانیاً با مردم بیپناه روبه‌رو میشوند. ثالثاً به هدفهای قدرتهای استکباری جهانی کمک میکنند. اینها - به شرحی که حالا ان‌شاءاللَه تا حدی که وقت دارم عرض میکنم - خودشان را در تاریخ و در میان کسانی که در آینده هم درباره‌ی این مسائل فکر کنند محکوم میکنند و محکوم کردند. من در این فرصت به مناسبت این‌که میدانم عده‌ی کثیری از این افراد ساده لوحی که در دام تبلیغات آنها افتاده‌اند از حقیقت خبر ندارند، به گوششان نرسیده است، در این تریبون مقدس دو، سه خطاب میکنم. چون این جوانهایی که در رابطه با مسائل هفته‌ی گذشته تعدادی بوسیله‌ی دستگاههای قضایی بازداشت شدند، وقتی برای بعضی از آنها مسائل بیان شد متنبه شدند و لذا آزاد هم شدند. اما بعضی هم آنچنان تحت تأثیر این تبلیغات محکم و پا بر جا بر جهالت و ضلالت خودشان ایستادند که حتی حاضر نیستند بشنوند و فکر کنند. اینها همانهایی هستند که در قیامت تأسف خواهند خورد و خواهند گفت «لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر»؛ تأسف میخورند که اگر گوش میکردیم و فکر میکردیم امروز در شمار اصحاب دوزخ نبودیم.

 

خطاب به سران گروهك منافقين

 من خطاب اولم به سران این گروهکهاست، مخصوصاً سران منافقین که نام مجاهدین را بر روی خود نهاده‌اند. من این سران را میشناسم، سوابق آنها را میدانم، ضعفها و خصلتهای روانی آنها را از نزدیک لمس کردم. خود آنها هم میدانند که ما آنها را به خوبی میشناسیم. من به آنها میگویم شما خودتان را در تاریخ رسوا کردید، زیرا حرفهای خودتان را تخطئه کردید. مگر قرآن نمیگوید «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء»[1] یعنی ای مردمی که ایمان آوردید دشمنان من و دشمنان خودتان را با خودتان دوست و هم‌پیمان قرار ندهید. مگر شما ادعا نمیکنید که تابع قرآنید؟ چرا شما با گروههای ضد خدا همدست و هم‌پیمان میشوید؟ برای خاطر خوش کردن دل پیکار و فدایی و دموکرات حاضرید دل جوان پاسدار را بشکافید. نشنیدید که در راهپیمایی دیروز مهاباد دموکراتها چه جنایتی کردند؟ یک پاسدار شهید مهابادی جنازه‌اش بوسیله‌ی مردم تشییع میشد و مردم بر علیه دموکراتها شعار میدادند. احزاب وابسته‌ی به دموکرات، افراد وابسته‌ی به دموکرات از روی پشت بامهای شهر مهاباد تشییع کنندگان را به رگبار بستند؛ چند نفر کشته شدند. اینهایند آن کسانی که شما با آنها هم‌پیمان و دوست هستید ای آقایان سران مجاهدین! این برخلاف قرآن نیست؟ شما با پیکاریها و با چریکهای فدایی خلق که سلاح به دست میگیرند و علناً و صریحاً ضد اسلام حرکت میکنند در این جریانات اخیر دوست و هم‌پیمان شدید. این بر خلاف آیه‌ی «یا ایها الذین آمنوا لا تخذوا عدوی و عدوکم اولیاء» نیست؟ تاریخ شما را محکوم میکند. حالا شما به فرض چهار تا جوان خردسال ساده‌لوح را فریب دادید برای همیشه و برای همه‌ی مردم که این فریب ممکن نیست. شما خیال میکنید به عنوان یک گروه انقلابىِ اسلامی در تاریخ میمانید؟ اشتباه کردید، کور خواندید، شما به عنوان یک گروه منافق که ادعای اسلام میکند اما بر خلاف صریح آیه‌ی قرآن رفتار میکند در تاریخ ثبت میشوید. ثانیاً شما علی‌رغم ادعای مسلمانی از روشهای غیر اسلامی استفاده میکنید. روش اسلامی بحث و موعظه است، روش اسلامی نصیحت و توصیه‌ی به خیر است، روش اسلامی ریختن در خیابان و کشتن دختر و پسر مسلمان نیست. چرا شما با روشهای غیر اسلامی عمل میکنید و علناً میگوئید ما با اجازه‌ی ملت ایران میخواهیم مقاومت کنیم. با اجازه‌ی ملت ایران در مقابل کی میخواهید مقاومت کنید؟ در مقابل ملت ایران؟ آیا این حکومت مطابق با محبت و عشق این ملت نیست؟ این حکومت مردمی نیست؟ این حکومت و این مجلس شورای اسلامی را همین مردم سرِ کار نیاوردند؟ امام امت در قطره قطره خون دل این مردم و خونی که در رگهای این مردم جاری است نفوذ و تأثیر محبت‌آمیز ندارد؟ شما در مقابل امت و امام قیام میکنید، آن وقت از ملت اجازه میخواهید؟ شما با کی میجنگید و به نفع کی میجنگید؟ چرا در مقابل جمهوری اسلامی که با شرق و غرب و قدرتهای بزرگ در افتاده مقاومت میکنید؟ آن آقای یاوه‌گویی که امر به مقاومت میکند و شما که به بهانه‌ی حرف او به خیابانها میآئید شیشه‌های مغازه‌ها را میشکنید و جوان و دختر و پسر را با تیغ موکت‌بُری شکم میدرید و سر میبرید، شما بر طبق چه معیار اسلامی حرکت میکنید؟ ثالثاً شما میگفتید ما یک گروه مترقی و انقلابی هستیم و با این شعار با چیزی که اسمش را ارتجاع میگذارید میجنگیدید. من از شما سؤال میکنم، آیا گروههای انقلابی مسلمان و غیر مسلمان ادعای انقلابیگری را از شما باور میکنند در حالی که شما با جناح و جریان گرایش‌دار به غرب و وابسته‌ی به غرب این همه لاف دوستی و محبت میزنید؟ با توده‌های انقلابی مردم در میافتید، با جوانهای انقلابیای که در مرزها جانشان را دارند در راه خدا میدهند در میافتید، به حساب و به نفع جریان متمایل به غرب اسم خودتان را میگذارید انقلابی؟ از شما کسی باور نخواهد کرد. رابعاً شما با این دولت و حکومت که در میافتید هیچ بهانه‌ای ندارید، لذا میگوئید با ارتجاع در افتاده‌ایم. اگر بهانه‌ی دیگری داشتید، اگر خیانتی دیده بودید، اگر فسادی دیده بودید، اگر سوء استفاده‌ای در رهبران و سران این جمهوری دیده بودید آن را صد برابر بزرگ میکردید، اما ندیدید. میخواهید هم به میل اربابانتان با حکومت بجنگید، بهانه میخواهید، بهانه را ارتجاع میآورید. کجای این حکومت ارتجاع است؟ ارتجاع با منطق کی؟ آیا ارتجاع با منطق اسلام؟ یا ارتجاع با منطق کمونیسم؟ ارتجاع با منطق اسلام یعنی رجوع کردن از اسلام به کفر، این معنی ارتجاع است. ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد؛ «ذلک بانهم آمنوا ثم کفروا»[2] این ارتجاع است که اول انسان به خدا ایمان بیاورد بعد کفر بورزد، این را میگویند ارتجاع. خب ببینید شما مرتجعید با این حساب یا دولت جمهوری اسلامی؟ دولت جمهوری اسلامی دارد به سوی هدفهای اسلامی با سرعت پیش میرود، شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتابهای شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرفها و کتابها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد.[3]  بهانه‌ی ارتجاع را به دست میگیرید که با جمهوری اسلامی بجنگید؟ اشتباه کردید، کور خواندید؛ این شواهد محکومیت شماست که همه‌ی دنیا و همه‌ی تاریخ در آینده به اینها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمی‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانی خواهد ماند. برای خاطر این‌که یک انقلابی با این همه خونِ دل پیروز شد و امامی و رهبری با چهره‌ی استثنائی در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتی با این رشادت و این از خود گذشتگی پایه‌های این انقلاب را با همه‌ی موجودی خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمدید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را میخواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت میکنید و ایذاء میکنید، تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد، مطمئن باشید.

 

خطاب به هواداران منافقين

یک خطاب من هم به جوانان و نوجوانان دختر و پسر فریب خورده است که هشتاد درصد این گروهها را اینها تشکیل میدهند. به آنها میگویم ای جوانان ساده‌دل مستمند مستضعف فکری! گوش کنید و فکر کنید. آنها به شما گفته‌اند گوش نکنید به این حرفها، اما قرآن به شما میگوید گوش کنید. اگر امروز به این حرفها و به سخن نصیحت کنندگان گوش ندادید فردا در دوزخ خواهید گفت «ولو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر» تأسف خواهید خورد، خواهید گفت اگر گوش میکردیم و فکر میکردیم امروز جای ما این‌جا نبود. سازمان به شما میگوید گوش نکنید، قرآن به شما میگوید گوش کنید و بیاندیشید. این مطالبی را که من امروز به اختصار گفتم مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهید. سازمان شما یا سازمانهای شما چرا با یک جمهوری که با امریکا و شوروی میجنگد این‌طور مقابله میکنند؟ چرا در مقابل امام امت و در مقابل آحاد امت میایستند و نام خودشان را مدافع خلق میگذارند؟ چرا در حالی که قرآن به آنها میگوید که با کفار قطع رابطه کنند با پیکاری و فدایی و دموکرات و سلطنت‌طلب و انسانهای دژخیم‌صفت هم‌پیمان میشوند؟ این بمب کار گذاشته شده‌ی در راه‌آهن قم را - که چند شهیدِ محروم داشت - کی گذاشت؟[4] اگر شما خودتان گذاشتید که محکومید، اگر دوستان شما هم گذاشتند شما محکومید و نمیتوانید بگوئید دوستان شما نگذاشتند. اگر راست میگوئید محکوم کنید. اگر شما از این خرابکاریها خوشتان نمی‌آید چرا یکبار در این مدت امریکا را محکوم نکردید؟ یکبار صدام را محکوم نکردید؟ یکبار خرابکارها را محکوم نکردید؟ یکبار سلطنت‌طلبها را محکوم نکردید، افتادید به جان دولت جمهوری اسلامی. آیا دلیلی واضح‌تر از این بر این‌که شما آلت دست سیاستهای بزرگ شرق و غربید؟ بچه‌های جوان غافل ساده‌دل! فکر کنید و گوش کنید. یک خطاب هم به پدر و مادرها دارم. ای پدران و مادران! مواظب بچه‌هایتان باشید. دولت جمهوری اسلامی اگر در مقابل موجهایی که از خارج هدایت میشود مقاومت نکند به جان این امت ظلم کرده، باید مقاومت کند. دادگاههای انقلاب اگر نسبت به متجاوزان به حیثیت جمهوری اسلامی و قیام کنندگان علیه حکومت اسلام و قرآن قاطعیت به خرج ندهند خیانت کرده‌اند، تاریخ از آنها سؤال میکند. اگر دادگاههای انقلاب و دستگاههای اجرایی و قضایی امروز این سرانگشتان فاسد و پلید را قطع نکنند فردا دوست و دشمن آنها را ملامت میکنند. کسی هیچ دستگاهی را مدح و ثنا نخواهد گفت به خاطر کوتاه آمدن در مقابل یک دشمن مخرب، باید قاطعیت به خرج بدهند. پدرها! مادرها! بچه‌هایتان را مراقبت کنید، نگذارید در دمِ موج خشم و عصیان این مردم قرار بگیرند. نگذارید در مقابل دولت جمهوری اسلامی واقع بشوند. آنها را به شنیدن و به فکر کردن امر کنید.

 

در خط ولايت تا آخرين قطره خون

خطاب آخر من هم به ملت ایران مخصوصاً به فداکاران، به شما جانبازان انقلاب، به شما معلولین انقلاب، به شما سربازانی که از جبهه‌ها نامه مینویسید و آن جمعی که از جبهه‌ی رقابیه‌ی اهواز برای من نوشتند که ما در خط ولایت فقیه تا آخرین قطره‌ی خونمان هستیم و آن جمعی که از آبادان به من خبر دادند که از وقتی که امام فرماندهی کل قوا را خودشان در دست گرفتند روحیه‌ی ما چند برابر شده، پیشرفت کردیم، خوشحال هستیم، مایلیم که تعرض کنیم، و به همه‌ی رزمندگانی که در جبهه‌ها میجنگند، به تمام عناصر ارتش شریف جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب و همه‌ی عناصر رزمنده و همه‌ی ملت. یک خطاب هم به شما دارم، شما بدانید و میدانید که «و مکروا و مکراللَه»[5] «و یریدون لیطفئوا نوراللَه بافواههم و اللَه متم نوره»[6] اینها میخواهند با پف دهانشان چراغ منور و نورافکن تابان الهی را خاموش کنند، اما اشتباه کرده‌اند. نور خدا باقی است، قدرت جمهوری اسلامی رو به گسترش است. امروز دنیا از رشد شما مردم، از آگاهی و قدرت انقلابی شما مردم در تعجب و حیرت است. شما میتوانید یک جراحی عظیم بکنید، یک جراحی مغز بکنید، یک مغز فاسد را بردارید و دور بیندازید و خونریزی هم نشود. دنیا در مقابل این رشد ملت ایران و این روحیه‌ی انقلابی متحیر و مبهوت است. این تحرکاتی که میبینید، این سر و صداهای کودکانه اصلاً و ابداً نمیتواند تأثیری در روند انقلاب ما بگذارد. و ای نیروهای رزمنده! ملت همچنان پشتیبان شماست. ماه رمضان نزدیک است؛ ماه خدا، ماه عبادت، ماه ضیافت الهی، ماه تطهیر دل، ماه تطهیر روح. ای مرد و زن مسلمان! با پیروی از تقوا و زنده کردن یاد خدا به استقبال ضیافت الهی برویم. در ماه رمضان باید ما هم ایمانمان، هم صبر و استقامتمان، هم معرفتمان بالا برود.»[7]



[1] - سوره ممتحنه، آيه 1.

[2] - سوره منافقون، آيه 3.

[3] - سران سازمان مجاهدينخلق، در زندان رژيم ستمشاهي، از باورها و اعتقادات ديني، ابتدا بصورت پنهاني و سپس بصورت علني، دست كشيده و به ماركسيسم گرايش پيدا كردند. در كتابهاي مبنايي سازمان اين تغيير ايدلوژي كاملاً نمايان است. امام خميني در اين خصوص مي‌فرمايند: اشخاصي كه
 « شناخت‌» آنها را خوانده باشند، مي‌دانند كه به هيچ يك از اصول اسلامي اعتقاد نداشتند...( صحيفه امام، ج 15، ص31) و فرمودند: « در كتاب خودتان از اسلام خبري نيست و همة اصول اسلام راتأويل مي‌كنيد به همين دنيا! همه چيز را بر مي‌گردانيد و ادعاي اسلام مي‌كنيد!» (صحيفه امام، ج14، ص527) براي كسب اطلاعات بيشتر به كتاب« سازمان مجاهدين خلق، منافقين» از انتشارات اين مؤسسه رجوع كنيد.

[4] - ساعت 4 بعداز ظهر دوم تير 1360 بمبي در ايستگاه راه آهن قم منفجر شد، و در اثر اين انفجار 7 تن شهيد و حدود 50 تن مجروح گرديدند.

[5] - سوره آل عمران، آيه 54.

[6] - سوره صف، آيه 8.

[7] - بيانات در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران، 1360/4/5